بعـد از آن سرمای دی، فصل بهاران را خوش است
نوروز باستانی مبارک باد
سـرگرانان رفتـه اند و لطف یاران را خوش است
بعـد از آن سرمای دی، فصل بهاران را خوش است
گـلعذاران در رَهـنـــد و فَـــرِ فــروردیـن رسـید
بوســـه هــای گـــرمِ مـا از گلعِذاران را خوش است
لالــــه مـی رقـصـــــد بــرای ســــرو آزاد چـمن
مقـدمِ ســـــرو روان و جـــان نثـاران را خوش است
فصـــلِ باران اســت و بویِ عطــرِ گل هـای بهـار
رفتـنِ دیــوِ خــزان، از ســبزه زاران را خوش است
«ابر را بـوســــیده ام تـا بـوســـه بارانـت کـند »
زیــــربـاران رفتـــن خـیـــل نگــاران را خوش است
بــوی جــــوی مولیــــان مـی آیـد از طَرفِ چمـن
یـادِ یـار مهــــربـان و جـــویـبـــاران را خوش است
جوشش عشـق اسـت و می در کاسـه می ریزد نگار
شــاد نوشــی در میـان می گســاران را خوش است
دشــت غــرقِ گل ، هـــوا پـر عطـر و دلبر در میان
طـــارق و جـامِ می و ایـن روزگـاران را خوش است