گریده غزلیات طارق خراسانی بخش اول
مقدمه
به نام خداوند جان و خرد
کزین بر تر اندیشه بر نگذرد
سوگند نامه
الهی، به ذرَاتِ عالم قسم
به آن اشرفِ خِلقَت، آدم قسم
به “نوترینو” هایی که پیغمبرند
به عالم پیام تو را می بَرند
بقیه در ادامه نوشته
جهان آفرین بر جهان یار باد
مقدمه
به نام خداوند جان و خرد
کزین بر تر اندیشه بر نگذرد
سوگند نامه
الهی، به ذرَاتِ عالم قسم
به آن اشرفِ خِلقَت، آدم قسم
به “نوترینو” هایی که پیغمبرند
به عالم پیام تو را می بَرند
بقیه در ادامه نوشته
۱۰۱
در باغِ خیالِ تو، یکی چله نشینم
بگذار که از چشمِ تو گلبوسه بچینم
گویند که عاشق شده را نیست دگر هوش
مصداق چنین گفته و آری که چنینم
بر چنگ بزن چنگ، که شد زُهرِه ی چنگی
در کارِ درودِ تو مَهِ حور جبینم
آلوده ی آلوده ی آلوده ی دهرم
با عشق تو از پاکترین های بَرینم
در معبد چشمت که به تردید گره خورد
صد شکر خدا را، که من از اهل یقینم
افرای برومندی و گلباره ای از نور
بگذار که در سایه ی امنت بنشینم
منزلگه تو خانه ی خورشید و عجب نیست
گر خاکِ دَرِ ماه تر از ماهِ زمینم
بقیه در ادامه نوشته
از خدا خواسته ام که مطالبم را بخوانید .
درود بر شما که به پیر خرد و رهنمای خود ایمان داشته و به فرمایشات ایشان توجه دارید .
اگر ایشان فرمودند جنگ ، جنگ می کنیم
فرمودند صلح ، صلح می کنیم
فرمودند مذاکره ، مذا کره می کنیم
هر چه ایشان بفرمایند .
بنده یقین دارم معظم له نگران مردم هستند ، ایشان کاملا از اوضاع اقتصادی کشور با خبر بوده و خصوصا کسی که با وانت به درب خانه فقرا می رفته و برای آنان مواد غذایی می برده است به خوبی می دانند در حال حاضر وضع مردم فرودست چگونه است.
بدبختی ما تنها دشمن نیست آقای رئیس جمهور، نادانی برخی از وزرا چه در گذشته و چه در حال حاضر باعث مصیبت های بزرگی شده است .
کشاورزی که زمین اش آب ندارد رفته نزد رئیس جهاد کشاورزی شهرستانی گفته من می خواهم از سیستم مدرن جمع آوری آب در ایام پاییز و زمستان و بارندگی های بهار برای تابستان حُسنِ استفاده را ببرم اجازه دهید یک منبع خاکی _ پلاستیکی در زمینم بسازم تا حدود دویست هزار لیتر آب برای درختکاری (ایجاد باغ گردو ) در پاییز و زمستان و بهار ذخیره کنم و تابستان با خیال راحت بتوانم نهال هایم را آبیاری کنم و هم چنین اجازه دهید برای محافظت از نهال ها دور زمین را فنس بکشم حال شما جوابی که به این کشاورز داده شده را بخوانید:
۱. اجازه ندارید یک متر زمین را گود کنید
۲. برو درختکاری کن بعد از سه سال که درخت ها رشد کردند اجازه می دهیم فنس کشی کرده تا زمین محصور شود
خوب دقت بفرمایید آب باران و برفی را که در بیابان دارد هرز می رود را به دهقان اجازه نمی دهند جمع آوری کند
مورد بعد ببینید چه نظر سفیهانه ای به کشاورز ارائه شده :
برو نهال هایت را بکار وقتی بزرگ شدند حصار کشی کن !! آقای رئیس جمهور مگر احشام در این مدت اجازه می دهندنهالی بماند که تبدیل به درختی شود؟
آن کشاورز بیسواد می گفت اجازه بدهند من فنس کشی کنم وقتی نهال هایم به درختی تنومند مبدل شدند فنس ها را آنگاه جمع می کنم .
آقای رییس جمهور برخی افراد نادان مسئول بخش های مهم اقتصادی کشور شده اند شما را به خدا وزرای محترم را آموزش دهید باید آنان بدانند چه باید انجام دهند ، نمی خواهم داوری کنم ولی متاسفانه باید بگویم مشکل ما در مدیریت بخش اقتصادی کشور زیاد است وقتی دست کشاورز را می بندند او چکار کند ؟ همان کشاورز می گفت چند سال است گندم می کارم و زمین من دیگر برای کشت گندم مناسب نیست من باید درختکاری کنم که ریشه برود از عمق خاک تغذیه کند الان زمین بدون کشت رها شده است کشاورز کارگری می کند زمین هم بی حاصل .
آیا اینگونه موارد به اقتصاد خانواده کشاورز و اقتصاد کشور ضربه وارد نمی کند؟
منبع : وبسایت شعر ایران
shereiran.ir
سرنوشتِ عشق شد نقشِ قضا با اربعین
شد قیامت قامتِ عبدِ خدا با اربعین
بقیه در ادامه نوشته.

دل های زیادی زغم آوار شدند
تا با خبر از هجرت آن یار شدند
اسطوره ی عشق و هنر آرام گرفت
رنگ و قلم و بوم عزادار شدند
طارق خراسانی
۱۹ مرداد ۱۴۰۴

امیر کریم زاده
منبع : sherepaak.com
صبح سحر رسید صبا گفت این خبر:
اسطورهی نگارگر از گلشن هنر
پرواز کرد و رفت در آغوش رنگ ها…
«آه از غمی که تازه شده با غمی دگر»
داستان اخیر آذربایجان و ارمنستان و شیطنت های آمریکا برای این سه کشور ختم بخیر نخواهد شد .
آمریکا دارد قبر خودشو با دست های خودش می کند وقتی سه ایالت آمریکا رفت رو هوا اونموقع همه خواهند فهمید دنیا دست کیست، نمی خواهم بیشتر از این حرفی بزنم فقط می گویم چین و روسیه آرام نخواهند نشست و صد البته خداوند سبحان امور را اداره خواهد کرد.
هستی بی صاحب نیست .
ما اخبار و مطالبی سیاسی و اقتصادی را در فضای مجازی می خوانیم و بر مبنای اخبار و مطالب خوانده شده نظر خود را می نویسیم در صورتیکه احتمال دارد در پشت پرده سیاست چیز دیگری باشد که ما از آن ها بی خبر باشیم.
در هر صورت سیاست چیزی ست که مردم عادی از محصولات آن تا در دید جامعه قرار نگیرد هرگز مطلع نمی شوند.
خیلی احتمال دارد توافقی پنهانی بین آمریکا و ایران صورت گرفته باشد حتی قبل از حمله اسرائیل به ایران و ماجراهای بعدی که رخ داد.
ما باید ببینیم در آینده چه خواهد شد.
اما اگر واقعا مکانیسم ماشه فعال شود تنها راه مقابله با آن حفظ نرخ ارز و طلاست و هر چه فشار بیشتر شود ما نگذاریم در کشور نرخ ارز و طلا بالا برود و اگر بتوانیم قیمت ارز و طلا را پایین بیاوریم آنگاه است که سیلی محکمی به گوش آمریکا و کشورهای متخاصم اروپایی خواهیم زد.
اما اگر نرخ ارز و طلا بالا برود مقاومت مردم در هم می شکند و احتمال رستاخیز ملی هست و مردم شاید به خیابان ها سرازیر شود، آنگاه فجایع بزرگی رخ خواهد داد.
اگر توافق پشت پرده ای نباشد و آمریکا و اسرائیل به ایران حمله کنند و ما فاقد بمب اتمی باشیم جامعه آخوندی برای همیشه باید با قدرت امروزی که دارند وداع کنند و بی شک جنگ های خیابانی صورت می گیرد و این مردم هستند که در مرحله نخست به خاک و خون کشانده خواهند شد اما مردم بعد از آن آرام نخواهند نشست و بدون هیچ شعار تندی زوزه کشان بصورت میلیونی در خیابان ها حضور خواهند یافت و رژیم هم بهانه ای برای کشتن مردم گرسنه نخواهد داشت.
در هر حال سوال می شود آیا دولت می تواند جلوی نورم و گرانی را بگیرد؟
اگر قادر به این امر باشد دشمن شکست سختی خواهد خورد و گرنه سیستم یا باید مردم کشی کند یا کشور را به دست مردم سپرده تا آنان خود تصمیم بگیرند که چه باید بکنند.
ما از پس پرده سیاست داخلی و خارجی بی خبریم و به همین علت نمی دانیم چه باید گفت و چه باید کرد.

دو قو در آسمانِ آبی دشت
به عشقِ زندگی پروازشان بود
سفر تا ناکجا آبادِ هستی
دمادم صحبت و آوازِشان بود
دو دلداده دو عاشق شاعرانه
کنارِ هم عجیب آرام بودند
برای مَرگشان مَردان صَیاد
بفکرِ طرحِ بَدفرجام بودند
نشانه رفت صیاد و یکی قو
ز اوج آسمان بَر خاک اُفتاد
به غفلت از بَدِ حالِ دگر قو
دلِ صیادها شد شاد؛ ای داد!!
ز قوی عاشقِ دیگر بگویم
به ناگه رفت و رفت و اوج بگرفت
زمین از دور رقصِ مرگ را دید
فلک هم ناله ها سر داد: هیهات
به سمتِ همسفر پرواز کرد و
وجودش غرق در دیوانگی بود
برایم گفته شد آن مرغِ عاشق
سراپایش همه پروانگی بود
فرودش حیرت آور بود و یک آن
بشر در پیشگاهش ذرّه ای خُرد
گذشت از جان و بر سنگِ دُرُشتی
کنارِ جسمِ پاکِ همسفر خورد
دو قو مُردند، آنگه مردِ صیاد
تفنگش را به سنگِ سخت کوبید
صدای هِق هِق و گرمای اشکش
فضای دشت و هامون دَر نَوَردید
طارق خراسانی
13 مرداد 1404
پی نوشت :
ماجرایی که بصورت چهارپاره تقدیم نکاه عزیزان می شود واقعیت دارد و در استان گیلان اخیرا رخ داده است.
پس از آنکه شکارچی یکی از قوها را هدف قرار می دهد قوی دیگر اوج گرفته و سپس بطرف زمین تغییر جهت داده و در کنار جفت خود به تخته سنگی برخورد کرده و در دَم جان می سپارد
شکارچی با دیدن این صحنه بقدری اندوهگین می شود که تفنگش را متلاشی و برای همیشه دست از شکار می شوید
نقد خانم تهرانی
درود بر بابا طارق استاد عزیز و گرانمایه ام
بااجازتون درس پس میدم و یه تحلیل کوچکی از شعرعاشقانهی زیباتون نگارش میکنم .
شعر «قوی عاشق» با نگاهی عمیق و احساسی به عشق و وفاداری،داستانی تلخ و در عین حال زیبا را روایت میکند.
تصاویری از عشق واقعی و ارتباط عمیق دو قوی عاشق ،
به تصویر کشیده شده است، که پیوندشان با زندگی و
یکدیگر در لحظههای شیرین پرواز، به روشنی مشهود است.
شاعر با هنرمندی، لحظات زیبای عشق را در تضاد با تلخی مرگ و جدایی قرار میدهد.
تصویر قوی که بهخاطر جدایی از جفتش به زمین سقوط میکند،
نمادی است شگرف از وفاداری و دیوانگی در عشق.
احساسات درد و اندوه، وقتی که صیاد،
شکار خود را با دیدن این صحنه از دست میدهد، به اوج خود میرسد. این لحظات، خواننده را به تأمل در مفهوم عشق و از دست دادن دعوت میکند.
پینوشت این شعر نیز حقیقتی غمانگیز را به اشتراک میگذارد که عمق و واقعیت را به داستان میافزاید.
شاعر با این کار، نه تنها زیبایی عشق را به تصویر میکشد،
بلکه دعوتی است به احترام به زندگی و جلوگیری از خشونت در برابر طبیعت.
این اثر تأثیرگذار، شکلی از تحول احساسی را روایت میکند که میتواند،
خواننده را به تفکر عمیق در مورد ارزشهای انسانی و طبیعت وادارد.
با آرزوی موفقیت برای شما در ادامهی این مسیر ادبی و خلق آثار چنین ماندگار...
بااحترام مستانه تهرانی 