جهان آفرین بر جهان یار باد ماه را باید تماشا کرد و رفت | ۱۴۰۴/۰۷/۰۱ - ۱۴۰۴/۰۷/۰۷

ایران مرکز تجمع جاسوسان نامرئی اسراییل

در 29 دی 1403 دوقاضی دیوان عالی کشور به نام های رازینی و مقیسه ترور و به شهادت می رسند.

چندی بعد شنیده شد که تعدادی از سران نظامی هم ترور خواهد شد ولی آن را به مسخره گرفته زیرا به هیچ وجه باورمان نمیشد که چنین اتفاقی رخ دهد ولی پنج ماه بعد با چشمان حیرت زده شاهد ترور فرماندهان عالی رتبه سپاه و چندتن از دانشمندان هسته ای بودیم.

این حکایت از خیلِ نفوذِ جاسوسان اسرائیل در کشور را دارد.

اکنون همکاری نظامی عربستان سعودی و پاکستان می رود که مراحل پایانی خود را طی کند، سئوال می شود این پیمان نظامی برای چه هدف مهمی شکل می گیرد؟

بنده که از کهنه سربازان دوران جنگ تحمیلی و هم چنین قبل از آن از نیروهای انقلابی اثر گذار در میدان امام حسین (ع) بوده ام عرض می کنم این همکاری برلَه مانیست بلکه بر علیه ما در حال شکل گیری ست.

یک دلیل از ده ها دلیل ایجاد این همکاری نظامی محافظت از تنگه هرمز است که اگر ایران در صدد مسدود کردن آن برآید بتوانند وارد میدان شده و اداره تنگه را به دست بگیرند.

ساده انگاری ست که پاکستان، ترکیه، مصر عربستان بنفع مردم غزه و بر علیه آمریکا و اسرائیل یک گام بر دارند.

اینکه اسرائیل به قطر حمله کرد و حاصلش ایجاد پیمان نظامی بین پاکستان و عربستان شد امری خنده دار و دور از واقعییت است.

غم سزاوار هنرمندِ خدا می باشد

منبع : sherepaak.com.com

هر هنرمند خورد نانِ هنر، جز شاعر
شاد زین لقمه همه شام و سحر، جز شاعر

دیده ام حضرت خطاط دو بیتی بنوشت
چه نصیبی که از آن بُرد به بَر ، جز شاعر!

بُرد نقاش فقط مصرع نابی در بوم
دارد از آن هنرش رقص کمر ، جز شاعر!

مالک خانه و ویلا شده خواننده ی شعر
همه را داده هنر کاسه ی زر ، جز شاعر

غم سزاوار هنرمندِ خدا می باشد
خوش بود هرچه هنرمند دگر ، جز شاعر

بداهه

طارق خراسانی

7 مهر 1404

خروج قطعی ایران از ان پی تی/ همکاری با آژانس رسما منتفی شد

ماه را باید تماشا کرد و رفت

باید امید ها فقط و فقط به خداوند سبحان قادر متعال باشد.

ملت ایران به جهانیان عملا ثابت کرد که سازمان ملل متحد و سازمان حقوق بشر "کشک" است.

ملت شریف و از جان گذشته ایران ثابت کرد حکومت آمریکا حکومت جهانخواره ای است که هیچگاه سیر نمی شود.

نویسنده شک ندارد که آمریکا نیز در کارنامه آینده ی خود فروپاشی هولناکی را خواهد داشت و به فضل و رحمت الهی برای همیشه با ابر قدرتی خدا حافظی خواهد کرد ما آن خاکستری هستیم که دیگر در آن مواد سوختنی وجود ندارد ، آنان نمی توانند ما را بیش از این بسوزانند و هیچ ترس و واهمه ای از بازگشت تحریم ها نداریم ولی بی هیچ شک و تردیدی اروپائیان روزی از نوچه بازی های خود بنفع آمریکا سخت پشیمان خواهند شد.

شنبه ۵ مهر ۱۴۰۴ - ۱۳:۳۷شناسهٔ خبر: 75047048- سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: اقتصاد آنلاین | لینک خبر

خروج قطعی ایران از ان پی تی/ همکاری با آژانس رسما منتفی شد

عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در ارتباط با موضوع ان پی تی و همکاری با آژانس توضیحاتی ارائه کرد.

به گزارش اقتصاد آنلاین از تابناک، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی، در ارتباط با فعال شدن مکانیسم ماشه در پی اقدام غیرقانونی و خصمانه کشور‌های اروپایی و غربی‌ها علیه کشورمان و واکنش ایران، اظهار کرد: از همان ابتدا هم تکلیف این موضوع روشن بود.

به پیشنهاد چین و روسیه امیدی نداشتیم

وی افزود: ما به پیشنهاد چین و روسیه در خصوص به عقب افتادن ۶ ماهه تحریم‌ها امیدوار نبودیم.

این نماینده مجلس شورای اسلامی افزود: ما خودمان هم به دنبال این درخواست که تحریم‌ها ۶ ماه عقب بیفتد نبودیم.

قطعا از ان پی تی خارج می‌شویم

محسنی ثانی گفت: آنچه که اتفاق افتاده چیز غیرمنتظره‌ای نبود و در راستای اسنپ بک مسائل را جلو می‌برند. ما هم طبق قانون وظیفه داریم در صورت اجرا و ابلاغ آن از فردا، قطعا از ان پی تی خارج خواهیم شد.

محسنی ثانی در ارتباط با همکاری آژانس با وجود فعال شدن اسنپ بک تصریح کرد: دیگر موضوعیت با آزانس برای ما موضوعیت ندارد.

جلسه شورای امنیت سازمان ملل درباره پیش‌نویس قطعنامه چین و روسیه جهت تمدید قطعنامه ۲۲۳۱ و تعویق بازگشت تحریم‌ها علیه ایران (تمدید ضرب الاجل مکانیسم ماشه) برگزار شد و قطعنامه مذکور رأی لازم را کسب نکرد.

رئیس دوره‌ای شورای امنیت کره‌جنوبی است و پیش‌نویس قطعنامه را چین و روسیه به‌طور مشترک تهیه کرده بودند.

این دو کشور پیشنهاد کرده بودند بازگشت تحریم‌های پیشین شورای امنیت درباره ایران تا اوایل بهار سال آینده به تعویق انداخته شود.

کاسبان قلم این گفتارها را نمی شنوند چون برای شان صرفی ندارد. 

سیاست براستی یعنی دروغ و فریب، البته سیاست ناپاکان نه سیاست پاکان.

تمام اعمال جنایتکارانه نتانیاهو را دنیا دیده است و می بیند بعد این احمق فقط خودش را گول می زند که می گوید غذا به مردم غزه می رسد ولی حماس آن را سرقت می کند!

شما جز با گلوله مردم دردمند غزه را پذیرایی نمی کنید، می کنید.

شما سدی بر رسیدن غذا به مردم گرسنه و بی خانمان غزه ‌شده اید.

کاسبان قلم این گفتارها را نمی شنوند چون برای شان صرفی ندارد.

بخش هفتم مثنوی عشقِ خوشه ای

سر، به ذکرِ نامِ رحمان و رحیم
می نَهم بر ساحتِ رَبِّ کریم

می نهم سر تا سرافرازی کنیم
پرده ای از عشق را بازی کنیم

بخش هفتم مثنوی خوشه ای عشق

گاهِ بیداری ست ، یار من به خواب
بِه که بیدارش کنم با شعرِ ناب
آی ای دل داده بَر هر خار و خس
حرف جان بشنو خدا را یک نفس
»
هان مَرو آنجا که غم روزی پریشانت کند
زخم خار و خس ز گل بودن پشیمانت کند
گیسوانت را مَده بَر دستِ بادِ هَرزِه گرد
ترسم از غم راهی کوه و بیابانت کند
هوشیاران را ندیدم من به حیرتگاهِ عشق
می به کف آور که با یک جرعه حیرانت کند
شوخ چشمم وَه نمی فهمد چرا حرفم هنوز
دل بهل، تا بی دلی در خانه مهمانت کند
ای که در سر شد هوای سلطنت، در کوی عشق
گو گدای رَه نشین را تا که سلطانت کند
زیر باران رو، اگر داری هوای بوسه ام
«ابر را بوسیده ام تا بوسه بارانت کند»
من دخیلِی بسته ام بر پَنجَرِ فولادِ دوست
تا رها از هرچه غم شاهِ خراسانت کند
«
وَه دوباره دل سروده یک غزل
گفتمش بر خوان خروس بی محل
مَفاعِلُن فَعلاتُن مَفاعِلُن فَعلُن
ز باده ی غزل دل صراحی ای پُر کن

به اوج قله ی خورشید خانه ای دارم
برای خوشه ی شعرم بهانه ای دارم
سپیده ای زده سَر، در سیاهیِ گیسو
زعمر رفته ، برایت نشانه ای دارم
بیا به خَلوتِ عشاقِ بیدل ای زاهد
به بارگاه محبَّت ، یگانه ای دارم
به جرمِ شاخه ی پُر بوسه می شوم پَرپَر
از آن که فصل خزان شد جوانه ای دارم
به سیم و زر نفروشم مَتاع آزادی
که در مُقام قِناعَت ، خَزانه ای دارم
برای زُلفِ پریشانِ عاشقان ،"طارق"
به پنج خوشه ی هر دست شانه ای دارم
هنوز خواب مرا کس نکرده تعبیری
به اوج قله ی خورشید، خانه ای دارم ؟
فاعِلاتُن فاعِلاتُن فاعِلات
صحبت از عشق است واکسیرِ حیات
آی ای بانوی شهر آفتاب
باز می نوشم ز چشمانت شراب
عشق در تو خیمه زد از دیر باز
خفته در هر تار گیسوی تو راز
بی تو اینجا گرچه تنها آمدم
من زدامانِ تو دنیا آمدم
قصه هایت درشبانگاهان دور
می کند از ذهن من اینک عبور
خوانده ام آری هزاران دفتری
یافت کی آب حیات اسکندری؟
گشتم و دیدم به هر ویرانه ای
نقش ها مانده ز صاحبخانه ای
صاحب خانه رها کرده ست خاک
یادگارِ مانده از او این مغاک
نارنینم ، مادرم بی تو هنوز
خود ندیده شام تنهاییم روز
یادی از تو کردم اینک مادرم
رفتی و دیدارِ جانت در سرم
تا که از جان شادمان از ما شوی
باز می خوانم برایت مثنوی
گفته بودی عاشقی را پیشه کن
عقل را بیرون ز هر اندیشه کن
حالیا اکنون بر آن عَهدِ قدیم
عشق خوانی می کند طبعِ سلیم

***
کی هراسم من ز اقوامِ دَنی
باز می گویم سخن هایِ غنی
عشق، قانونِ بَقای زندگی ست
عشق، مُطلَق از برایِ زندگی ست
عشق،روحِ اشتیاقِ کبریاست
موجِ آرام و لطیفی از خداست
هرکه موجش را به دل دارد ، یقین
هست یک موجودِ عاشق در زمین
عشق، فرمانِ محبت می دهد
ذرّه ها را شوقِ وحدت می دهد
کِلکِ حافظ پُر ز افسون می کند
مولوی را او دِگرگون می کند
عصرِ ما عصرِ ظهورِ عشق بود
زین سبب در ما شعورِعشق بود
قَدرِ عشق آخر کجا دانسته ایم؟
راه خود از او جدا دانسته ایم
عصرِ ما عصرِ ظهور سایه هاست
عصرِ پایان نامه بی مایه هاست
عصرِ خسران از برای دیوِ شب
عصرِحرمان از برای بولَهَب
عصرِ خُسران است و قران گفته است
عشق بیدار است و دل ها خفته است
پس بیاور ساقیا زان باده ای
کز خدا بر صابرانش داده ای
باده ای بخشا دلِ دیوانه را
تا بسوزد دام را و دانه را
باده ای ده تا شکست عقلِ دون
مستی ام از سر نگرداند برون
یک نفس در کویِ یارم آرزوست
باده از جامِ نگارم آرزوست
باده ای خواهم که سوزد هستی ام
تا دهد آن حالِ پاک مستی ام
تا رسد بر آسمان آوایِ عشق
از تَلِ خاکسترِ لالای عشق
تا نگوید کس که خالی شد زمین
از وجودِ عاشقِ شور آفرین
ای شکوهِ عشق شیرینم، بیا
ای شرابِ پاکِ نوشینم ، بیا
ناز نازانم، گُل آوازم بیا
دلنوازم، شوقِ پروازم، بیا
بی تو من فریادِ موجِ خسته ای
بی تو بُغضی در گلو بشکسته ای
بی تو تنها ، بی تو سرگردان منم
بی تو بی کس باغمِ هجران منم
عشق من ، هی های من ، هوهوی من
من کجا باید روم ؟ کو، کویِ من؟
دَم به دَم گفتی بیا، من دَم به دَم
عاقبت آنجا که گفتی آمدم
»
هان مبادا دگر از شرک بود پیرهنم
گوهری جسته ام و شاد از این یافتم
دین من عاشقی و مذهب من سوختن است
مدعی کی بتوان فهم نماید سخنم
همه ذَرّاتِ جهان، ذکر خدا می گویند
این عجب نیست، ثنا گوی شود خاکِ تنم
یاد او هست که آید به مدد خواهی دل
هم از این رو شکر افشان شده کلک و دهنم
چون به تسلیمِ وی آماده کمر می بستم
مژده آمد که شفا یافت دلِ پُر مِحَنَم
به چمن زارِ حقیقت پر و بالم بگشود
نغمه خوان از کرم اوست که در این چمنم
بی توای دوست به دنیا نتوان زیست که من
تا تو هستی ببرم لذت از این زیستنم
بنده ی پیر خرابات بود گر حافظ
بنده ی بنده ی پیرانِ خرابات منم
طارق از پرتو قران ببری راه به دوست
باخبر سازم از این جُستن و این یافتنم
«
بی گمان ای عشق ، لیلای منی
بهترین معشوقِ دنیای منی
بازی من شد تمام ای دلربا
نوبتِ بازیِ تو آمد ، بیا
من به بازی آنچه گفتی کرده ام
آنچه را گفتی بده آورده ام
»
چه رَه خواهی که آن را برگزینم؟
چه می خواهی بگو ای نازنینم؟
مرا پیر خرد از عشق فرمود
بدین رَه دیده عزم آهنینم
به خاکِ کوی ات ای گلباره ی عشق
منِ رَه رفته اینک رَه نشینم
بنوشم ، ناز شست ات هرچه باشد
اگر زَهرَم دهی یا انگبینم
سری دارم و سودایی در آن است
برآنم، تا سرافرازش ببینم
اگر خوبم و گر بَد ، هر چه هستم
خدا را، طارقِ این سرزمینم
«
وه چه نالان است سر بر پیکرم
گر نگیری سَر ، کجا این سَر بَرم ؟
این سرِ من ، تیغ را آماده کن
وعده ای دادی وفا بر داده کن
هستِ هستم ، نوبت بازی توست
مستِ مستم ، صبح طَنّازی توست
شعله ی پایانی شمعم، توباز
بس فروزان کن زِ من ، شمعِ نیاز
نی که یَک ، صد ها هِزاران شمع را
بر فروزان نازنینم بعدِ ما
»
مرغ بنشسته بر این بام، سفر باید کرد
تا شود پخته مگر خام، سفر باید کرد
مرغِ پروازی جان را برسان مژده بگو
تابر دوست سرانجام سفر باید کرد
«
فرصتِ عشقم به پایان شد نگار
شرمسارم ازخود و از کردگار
در دَمِ باقی گلویم پُر درود
بر تو ای گُلباره می خوانم سرود
ما تو را از عشق پیدا کرده ایم
وز تو کفش عاشقی پا کرده ایم
گر که جان خواهی ، بجان آماده ایم
یک اشارت بس ، که ما جان داده ایم
نغمه ی دل می نوازم ای نگار
تا که بر چَرخَم بماند یادگار
گر سیاهی ، سرخ ، یا زرد و سپید
چشمِ ما جز عشق ، خود رنگی ندید
عشق خواهد سینه هایی چاک چاک
کی شناسد او نژاد ورنگ وخاک؟
عشق آری تار و پودِ ذرّه هاست
ذکر و آیین و سرودِ ذرّه هاست
عشق را برتن چو پیراهن کنیم
ما جهان را طی بدونِ تن کنیم
ای همای رحمتم شاهِ ولا
ای که دردِ عاشقانی را دوا
ای ندیم و مونسِ طاهای عشق
ای زتو هستی پُر از غو غای عشق
تا زتو آئینه ای آمد به دست
دل به آن آئینه، آئینم شکست
شیدِعمرم بر لبِ بامش رسید
خود صدایِ کوچ را جانم شنید
او شنیده بانگِ زیبای جَرَس
می رود جان عاقبت از این قفس
جان من را قوَّت پرواز ده
تا خدا پرواز آن اعجاز ده
همتی ای دوست تا او بَر شود
برنشان بَر دست ، تا با فَر رود
خسته شد جانم از این دنیای دون
از تنِ خاکی برونش کن ، برون
من یکی از ذرّه های آن چَهَم
راز دارِ درد و رنجِ آن شَهَم
تشنه ام من ، تشنه ی اسرارِ عشق
بارِ دیگر عاشقِ دیدارِ عشق
عشق را خواهم که استادم شوی
در گلویم جمله فریادم شوی
باده ای از جامِ عرفانم دهی
آنچه را دانی نمی دانم دهی
یا علی بعد از تو دیوان قضا
کی تواند دید عدلِ مرتضی ؟!!
بعد از آن یزدان پاکِ مهربان
آن که ازجانش به ذرِّه داده جان
نیست مهری خود به قدر خَردَلی
در دلم غیراز تو اینک ، یا علی
مَفعولُ فاعِلاتُن مَفعولُ فاعِلاتُن
ساقی به یک پیاله ، مارا ز غم رها کن

ای عشق هرچه هستی ، آخربه دل نشستی
از پرتوِ نگاهی ، دیوارِغم شکستی
عمری به دست و پایم ، زنجیرها نهادند
بایک نسیم رحمت ، زنجیرها گسستی
از آه سینه سوزم ، دَر های بسته وا شد
یارب مُدام بادا ، پاداش عشق و مستی
امشب ستاره باران ، گردیده خانه ی دل
تا ای فروغ دیده ، در گوشه ای نشستی
خواهم نوای سازی ، آهنگِ دلنوازی
ساقی پیاله پُر کن ، نوشیم تا تو هستی
گر مدعی بداند ، احوالِ عاشقان را
بر باد رفته بیند، عمرش به خود پرستی
طارق به هر صُراحی، شکرش مُدام باید
کز یُمنِ مقدمِ عشق ، از دیو ودَد برستی
فاعِلاتُن فاعِلاتُن فاعِلات
عشق معروف است وضِدَّش مُنکرات

ای نگارِ پاک و هم پیمانِ من
ای شکوهِ عشقِ بی پایانِ من
عشق را اینگونه عرفانِ من است
زنده در افکارِ پنهانِ من است
ای که با من بوده ای رَه پوی عشق
دست بر دستم بِنِه تا کوی عشق
چون به منزلگاهِ آزادی رسی
نیست آزادی به آزارِ کسی
بینِ ما و عشق تنها یک پُل است
آخر پُل کهکشانی از گل است
دست بردستم بِنه بی اضطراب
سوی آزادی روان شو ، با شتاب
کارِ ما در این جهان بیداری است
بانگ آزادی ، دلا هشیاری است
نقطه ها را می گذارم روی هم
می کشم خطی دگر بر روی غم
نقطه ها را، نکته ها تکراری است
کار ما با نقطه خود آزاری است
خلقِ عالم تا بفهمد ، گفته ای
صاحبِ گفته ، به خاکی خفته ای
دانشی را، بَند در دستان کنند
چون بمیرد رستم دستان کنند
هست این ، فرهنگِ بُخلِ عاقلان
زان بری هستند جمع کاملان
ما رها باید کنیم این راه را
عشق می پوید رهِ دلخواه را
«کاش»، عنوانِ غزل شد ای نگار
کاش خواند این غزل را روزگار
»
کاش در عالم پریشانی نبود
در دیاری نابسامانی نبود
کاش پینه اعتبارِ دستِ مرد
«جایگاهش روی پیشانی نبود»
کاش ایمانم خدا را می ستود
در نمازم، دل پیِ نانی نبود
کاش انسان عشق را فهمیده بود
بی خبر از عشق ، انسانی نبود
کاش شادی بود مهمان زمین
جز از آن در خانه مهمانی نبود
کاش آوازِ هنر را می شنید
آنکه جز دردی به پایانی نبود
کاش در سرتاسر دنیای ما
یک قفس یا بندِ زندانی نبود
کاش درگل واژه های شعر ما
واژه ی "دل از چه رنجانی" نبود
کاش ای فرمانروای قلبِ من
بین ما جز عشق پیمانی نبود
کاش چشمِ نازنینِ کودکی
از برای بوسه بارانی نبود
کاش لبخندی شکوهِ کوچه بود
سیلِ خون در فکرِ ویرانی نبود
کاش آن غوغایِ ضِدِّ اهرمن
درپی افکارِ شیطانی نبود
کاش در بازارِ تاریکِ ریا
از ریا کاری فراوانی نبود
کاش انسان این اَبَرموجودِ دَهر
درپیِ آزارِ حیوانی نبود
آنکه آیینه شکسته ، خود دراو
دیده ، آری آینه جانی نبود
من به جِد گویم پریشان خاطرم
کاش غیر از من پریشانی نبود
«
من برائت جُستم از عقلِ ضعیف
آفرین بر عشق، عشقِ بی حریف
من دُرّی زیبا برایت سُفته ام
این اساس عشق بود و گفته ام
نی ، غلط گفتم که باشد یک خیال
گفتگو از عشق باشد بس محال
خوشه ی شعرِم الفبایش نبود
جانِ من قادر به معنایش نبود
عقل در این مثنوی رسوا نشد
نقطه ای از عشق هم معنا نشد
«برلبم قفل است وبر دل راز ها
لب خموش ودل پُر از اسرار ها»
مذهبِ من عشق و دینم چشم دوست
شرحِ این دو، خود از اسرارِ مگوست
«علت عاشق ،زعلت ها جداست
عشق ، "اُسطُرلابِ " اسرارِ خداست»
«هرچه گویم عشق را شرح و بیان
چون به عشق آیم خجل باشم از آن
خود قلم اندر نوشتن می شتافت
چون به عشق آمد زهیبت بر شکافت
گر چه تعبیر زبان روشنگر است
لیک عشق بی زبان روشن تر است
عقل در شرحش چو خر در گِل بِخُفت
شرح عشق و عاشقی هم عشق گفت
آفتاب آمد دلیل آفتاب
گر دلیلت باید از وی رخ متاب »
ماهِ دی بود و دلم نزدِ نگار
سالِ میلادی ، دو آمد در هزار
بس گهر از دیده ام دامان گرفت
تا که از جان ،مثنوی پایان گرفت
بعد از آن ، ابیات گفتم بیش و کم
درپی تغییر بودم دَم به دَم
هفت گنج آورده "جان" بر دفتری
خود به حیرت مانده ازآن گوهری
گوهرِ جان است آری این کتاب
هفت خُم دارد که هر یک پُرشراب
چون که پُر شد آخرین از هفت خُم
سالِ شمسی شد به «هشتاد ونهم»
حاسدان چون خار بر پایم شدند
جملگی برضدِّ آرایم شدند
من رهی رفتم که جان فرموده بود
شد زیان من ، جهان را پُر ز سود
می رسد روزی که تن در خاک باد
مثنوی در ره روی چالاک باد
همچو طفلی تیز پا از مرز ها
بگذرد تا شورشی سازد بپا
شورش عشق است کارِ این چِگِل
چون ز دل آمد نشیند خود به دل
دل، سرای جانِ جانان است و بس
قدر دل دان همسفر ای همنفس
پیرِ خود دیدم دلِ شادی نداشت
رنج ها دیده ست و فریادی نداشت
شد به‌ پایان مثنوی خوشه ای
رهروانِ عشق را شد توشه ای
آخرین حرفم که من دانا ، نی ام
واقفم ای عشق بر نادانی ام
در تَخَلُص گرچه یاران طارِقم
لیک خاکِ پایِ هرچه عاشِقم

طارق خراسانی

خردمندان انقلاب اسلامی ایران نگذارند قیمت ارز و طلا افزایش یابد

دشمن جنگ روانی بزرگی را آغاز کرده است و هدف او شکستن مقاومت مردم در زیر بار گرانی ست.

آنان جرأت حمله به‌ایران را ندارند زیرا در صورت هرگونه تجاوز به ایران چه آمریکا و چه اسرائیل با جواب سختی از سوی ایران مواجه خواهند شد.، لذا تنها راه دشمن فشار حداکثری بر مردم ایران است و بارها در این وبگاه گفته‌ایم تنها خطری که انقلاب اسلامی را تهدید می کند قیام لشگر گرسنگان است.

امید است خردمندان انقلاب اسلامی ایران نگذارند قیمت ارز و طلا افزایش یابد

در اینصورت استکبار و اذنابش هیچ امتیازی از فعال کردن مکانیسم ماشه به دست نخواهند آورد.

جنگ آخرالزمانی جبر تاریخ است و محال است کسی بتواند در عدم ایجاد آن گامی بردارد

رئیس جمهور ایران در صحن سازمان ملل متحد بسیار سنجیده و خردمندانه سخن خود و ملت ایران را به گوش جهانیان رساند.

ما در دین خود آیین قصاص داریم آنجا که لازم و در توان ما باشد در مقابل ظلمی که به ما و امت اسلامی می شود مقابله به مثل می کنیم و در آنجا که دستمان به جنایتکار نرسد آنان را به خدا واگذار خواهیم کرد.

ترامپ می گوید که من هفت جنگ را تمام کرده ام و او به درستی از خطرات جنگ باخبر است خصوصا برای ایالت متحده ی آمریکا حکم نابودی بزرگترین ابر قدرت را در بر خواهد داشت .

آتش جنگ اگر در خاورمیانه گسترده شود شعله هایش تا نیویورک و شیکاگو و بسیاری از ایالات متحده ی آمریکا خواهد رسید و بدون هیچ شکی غول های بزرگ تسلیحاتی چون چین و روسیه از این رویداد به نحوی عالی سود خواهند برد تا پشت قوی ترین حریف خود را به خاک بمالند.

و اما ما و جهان اسلام

دیگر برای ترامپ خود شیفته مغرور شجاعت رهبر ایران اثبات شده است که برای نام بردن از معظم له از واژه عظما سود می جوید.

رهبر ما رحیم و مهربان است ولی در مقابل ظلم به ظالم ذره ای رحم نخواهد داست.

ما به آمریکا می گوییم جهانیان کاملا به جنایات شما و صهیونیست ها پی برده اند و اگر ظلم و جنایت ادامه یابد همانند بهار عربی، بهار جهانی آغاز خواهد شد و شمار گرسنگان، بدون شک بیشتر از اشراف زادگان می باشد و همین امر باعت قیام جهانی علیه آمریکا خواهد شد.

جنگ آخرالزمانی جبر تاریخ است و محال است کسی بتواند در عدم ایجاد آن گامی بردارد و ما پیشاپیش آن مصیب بزرگ که آمریکا باعث پیدایشش خواهد شد را به ملت آمریکا و مردم کشورهای حامی او تسلیت می گوییم.

سازمان ملل نمی تواند خواسته ی ملل جهان را برآورده سازد لذا ملل جهان برای احقاق حق خود بپا خواهند خاست.

تسلیحات جنگی روسی در راه ایران | خرید سوخو ۳۵، میگ ۳۵، میگ ۲۹ و اس ۴۰۰ توسط ایران


چهارشنبه ۲ مهر ۱۴۰۴ - ۱۰:۳۲
تسلیحات جنگی روسی در راه ایران | خرید سوخو ۳۵، میگ ۳۵، میگ ۲۹ و اس ۴۰۰ توسط ایران

عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس می‌گوید ایران سوخو ۳۵، میگ ۳۵، میگ ۲۹ و اس ۴۰۰ را گرفته و در حال آمدن به ایران هستند.

خبرنگاران جوان ابوالفضل ظهروه‌وند عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در پاسخ به این سوال که آیا خروج از NPT به معنای ساخت بمب اتم نیست؟، گفت: من بیانیه نمایندگان برای ساخت بمب اتم را نه امضا کردم و نه در این قضیه هستم و باید کسانی که این بیانیه را امضا کردند را پیدا کنیم تا ببینیم چه می‌گویند چون ما قصد ساخت بمب اتم را نداریم و نمایندگان یک پیشنهاد دادند برای اینکه اگر قرار باشد اسنپ‌بک فعال شود، ما از NPT خارج شویم که موضع درستی است و این در واکنش به فعال‌سازی اسنپ‌بک است و نه اینکه ما بخواهیم بمب اتم درست کنیم
نماینده مردم تهران، ری، اسلامشهر، شمیرانات و پردیس در مجلس بیان کرد: وقتی NPT برای ما فایده‌ای ندارد و جز مصیبت نیست مگر کسی دیوانه است که هم تعهداتش را سنگین کند و هم پاسخگو باشد و هم مزایای لازم را نتواند بگیرد، چون تعهد برای استفاده از حقوق پیش‌بینی‌شده در آن معاهده است، اما ما در معاهده NPT از هیچ‌ حقوقی بهره‌مند نشدیم ضمن اینکه همان چیزی که خودمان داشتیم و صدها میلیارد دلار هزینه کردیم و به‌عنوان یک سرمایهٔ ملی بود، مورد هدف قرار گرفته است آن هم توسط کسانی که ادعا می‌کنند NPT را حمایت و صیانت می‌کنند البته رژیم صهیونیستی عضو NPT نیست و این آمریکا بود که علیه مراکز هسته‌ای کشورمان عملیات کرد بنابراین باید محکوم می‌شد و ما اقدام قانونی انجام می‌دادیم بنابراین بودن در معاهده NPT طبق بند ۱۰ آن برای ما جز خسارت و تهدید امنیت ملی چیز دیگری ندارد.
این نماینده مجلس می‌گوید دوستان پیشنهاد داده‌اند که از NPT خارج شویم که اگر اسنپ‌بک فعال شود به نظر من بودن در آژانس انرژی اتمی که ساختار اجرایی NPT است هم دیگر توجیهی ندارد.
ظهره‌وند در پاسخ به این سوال که اگر بدون نظارت آژانس به فعالیت‌های هسته‌ای ادامه دهیم، آیا باعث ایجاد تنش‌های بیشتر در منطقه نمی‌شود؟، گفت: اصلاً این‌طوری نیست چون شما در تنش هستید و اساساً بیرون از تنش نمی‌توانید زندگی کنید چراکه قانونی وجود ندارد و قانون، قانون جنگل است بنابراین دستتان باز است و نیازی نیست به کسی توضیح دهید.
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس اظهار کرد: اینکه به بازرسان توضیح دادید، آیا برای شما امنیت آورد؟، یا ناامنی؟؛ اگر برای شما امنیت آورده باشد، بله من هم می‌گویم به هر قیمتی شده برای فعالیت هسته‌ای باید در NPT باشیم، درحالی‌که بازرسی آژانس نه‌تنها امنیت نیاورده بلکه از مختصات پایگاه‌های شما، موقعیت دانشمندان شما و ظرفیت‌هایتان جاسوسی کردند و به کسانی دادند که برنامه حمله داشتند؛ بیش از ۱۵ سال برروی برنامه حمله به ایران برنامه‌ریزی کردند و سایت‌های ما را زدند بنابراین بودن در NPT یعنی خسارت و هر عاقلی می‌تواند ارزیابی کند و بگوید بودن در این معاهده برای ما ضرر دارد.
نماینده مردم تهران، ری، اسلامشهر، شمیرانات و پردیس در مجلس بیان کرد: در بند ۱۰ NPT آمده است اگر بودن در NPT برای شما محدودیت یا تهدید امنیت ملی ایجاد می‌کند، می‌توانید با یک اعلام سه‌ماهه از آن خارج شوید.

این نماینده مجلس درباره اظهارات ضدایرانی نتانیاهو و احتمال جنگ مجدد گفت: قطعا ایران هم آمادگی دارد و طوری در دهان نتانیاهو و اربابش می‌زند که دیگر از این غلط‌ها نکند.

ظهره‌وند تاکید کرد: بنیه دفاعی کشور باید تقویت شود و برای اینکه بتوانند از آسمان و زمین صیانت کنند به سامانه‌های دفاعی نیاز داریم لذا نیروهای نظامی دارند کار می‌کنند و اگر لازم باشد تجهیزات را از خارج وارد می‌کنیم که هم انجام داده‌اند و هم در حال انجام هستند.

عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس گفت: الان ایران سوخو ۳۵، میگ ۳۵، میگ ۲۹ و اس ۴۰۰ را گرفته و در حال آمدن به ایران هستند و نیروهای نظامی هرچه لازم باشد را می‌گیرند.

نماینده مردم تهران، ری، اسلامشهر، شمیرانات و پردیس در مجلس درباره اینکه آیا مجلس بودجه‌ای را برای تقویت بودجه نیروهای مسلح دیده است که بتواند با دست باز این کار را انجام دهد؟، گفت: هیچ مشکلی ندارند و همه اینها انجام شده و می‌شود و دست نیروهای نظامی ما بسته نیست و در بحث توانایی مالی نیروهای دفاعی، کانال‌هایی را در نظر گرفتیم که دیگر نیاز به تشریح آن نیست.

ظهره‌وند در پاسخ به این سوال که آیا حضور و رئیس‌جمهور در رژه نظامی چین باعث تسهیل خرید تجهیزات از این کشور شده است؟، اظهار کرد: ما محدودیتی از طرف‌های چینی نداریم و قطعا حضور رئیس‌جمهور و هیئت ایرانی در چین تاثیرگذار بوده که قابلیت‌های چین را ببینند و برروی این قابلیت‌ها صحبت و بررسی انجام دهند.

  یا صلح با عزت یا جنگ بزرگ جهانی برای نجات  بشریت از دست  جنایتکاران،   راه سومی وجود ندارد

ما تاساعت پنج بعد از ظهر فردا 17 ساعت فرصت داریم و تا پایان سپتامبر حدود پنج روز باید تصمیم نهایی خود را گرفت.

دنیا دچار هرج و مرج شده است هرکسی هرکار دوست دارد می کند مردم بی گناه غزه را مانند کبوتران فوج فوج شکار می کنند و برای شان مهم نیست که مردم دنیا چه می گویند از هیچ فریادی هراس به دل راه نمی دهند مردم جهان هرچقدر با جنایتکاران مقابله کنند آنان کار خودشان را انجام می دهند ما باید خردمندانه ترین تصمیمات ممکن را تا ساعت پنج فردا بگیریم.

هم ملت ایران تحت فشار تحریم هستند و هم مردم فلسطین در هر ساعت که می گذرد پرپر می شوند.

نه می توانیم اجازه دهیم جنایتکاری وقیحانه به جنایات ضد بشری خود ادامه دهد و نه می توانیم شاهد درد و رنج ملت خود و برادران و خواهران مسلمانمان باشیم.

ما باید حقایق ظلم یک جنایتکار جنگی را که اکثر مردم جهان او را محکوم کرده اند را با صدایی بلند در صحن سازمان ملل فریاد بزنیم و در پی این فریاد باید راهکار نجات جهان را از جنگ سوم بزرگ خانمان سوز جهانی ارائه دهیم

اگر جهان به دنبال صلح است باید جنایتکاران شناخته شده و محکوم شوند.

چهره ی خبیث آمریکای تروریست که خود تمام نیروهای تروریستی بزرگ را آفریده نباید در زیر پرده صلح طلبی پنهان شود ترامپ دیروز وقتی صحبت می کرد خود را عقل کل و مصلح جهانی معرفی می‌کرد و تمام دنیا را نادان می پنداشت این نتیجه همان فرهنگ استکباری ست.

ما برای نجات مردم فلسطین که آخرین نفس های خود را در زیر چکمه های آهنین ظلم می کشند باید به سمت صلح حرکت کنیم صلحی شرافتمندانه و قابل قبول.

ملل جهان باید ظلم را محکوم کنند.

ما باید بگوییم فقط دو راه مانده است یا صلح با عزت یا جنگ بزرگ جهانی برای نجات بشریت از دست جنایتکاران، راه سومی وجود ندارد.

با محاکمه نتانیاهو و به رسمیت شناختن کشور مستقل فلسطین می توان به سمت صلحی شرافتمندانه و پایدار حرکت کرد

صلح یا تحریم و جنگ؟