ای کهکشان، به ما برسان خاکِ تازه ای
گلگون شرابِ دیده به مینای عالم است
دل ها به خون نشستهُ ماهِ محرَّم است
شادی گرفته پای خود از دل، عجب مدار
سلطانِ بی رقیبِ دل ما، اگر غم است
فوجِ فرشتگان به زمین می رسد زِ غیب
صاحبدلان كه صاحبِ مجلس معظم است
آری بیا، رسـولِ خداوندِ مهربان
در این عزا که غوطه به دریای ماتم است
ای کهکشان، به ما برسان خاکِ تازه ای
خاك زمین برای به سر ریختن کم است
بنشسته ایم عشق و دل و جان، سه آشنا
در مجلسی که ذکرِ حسینم دَمادَم است
بر سر زنیم بارِ دگر دستِ خود که باز
طارق «عزای اشرفِ اولادِ آدم است»
طارق خراسانی