پاشیده باد، کاخ ستم از دعای قدس
کوتاه باد، دستِ ستم از سرای قدس
پاشیده باد، کاخ ستم از دعای قدس
نامُسلم است آنکه بخواند نماز و لیک
خنجر کشد به سـینه درد آشنای قدس
ازدل عزیزدل چه بگویم سخن؟ که دل
در ماتم است و محنتِ ماتم سرای قدس
در این نبرد چاره بجز انتفاضه نیست
سنگم به دست بوده ز دیری برای قدس
شیخان پستِ سعودی، قطر، هنوز
خامُش کنند جمله به حیله صدای قدس
دلتنگِ قدس بوده و دورم از آن دیار
جان در فغان نشسته و دارد هوای قدس
عمری گذشت و مرا جان به لب رسید
کاین ظلم بی شمار، نباشدسزای قدس
از عرشیان چه بگویم؟ که جملگی
خون میرود ز دیده ی شان از بلای قدس
«دانم «نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
طارق تو عاشقانه سخن گو، برای قدس
طارق خراسانی
+ نوشته شده در جمعه ۱۱ تیر ۱۳۹۵ ساعت 10:47 توسط ...
|