کدام دستی مردم را از روحانیت دور و بی زار می کند؟
شاه با معترضین آنگونه که قانون بین المللی به وی اجازه می داد برخورد نکرد و عاقبت دامنه ی اعتراضات آنقدر گسترده شد تا مجبور شد از کشور فرار کند.
خودش می دانست بماند دستگیر و محاکمه خواهد شد.
شاه مدت ها در پناهگاهی در زیر زمین از ترس بسر می برد و زمانی که کشور را به دست بختیار داد با شوق کشور را ترک کرد.
شوقش این بود جان خود را سالم از معرکه ی انقلاب بیرون کشیده است.
اینجا ایران است نه انگلیس و نه آمریکا که مردم چون اعتراض کرده و به خیابان ها ریختند خود تصمیم بگیرند که چه باید کرد.
در این مواقع دشمن راحت نیروهای خود را وارد صفوف مردم کرده و آنچه به نفع خود تشخیص میدهد، مردم را به آن سو ترغیب و مدیریت می کند.
اما آن مسئولی که دستور داد به روی مردم آتش گشوده و از شکم به بالا را هدف قرار دهند این فرد یا دوست نادان انقلاب است یا دشمن دانا، که هدفش بی آبرو کردن و جنایتکار جلوه دادن جامعه دینی کشور بوده است.
شما اگر با یک نیروی امنیتی درجه سه هم این موضوع را در میان بگذارید که در اغتشاشات باید معترضین را کشت یا زخمی و سپس دستگیر کرد؟
قطعا وی به شما خواهد گفت باید به هر شکل ممکن رهبران اغتشاشات شناسایی و دستگیر شوند تا بتوان ریشه فتنه را شناسایی کرد.
اگر وزیر کشور دستور تیراندای به مردم را صادر کرده است باید به دادگاه احضار و جوابگو باشد که به چه دلیلی به معترضین از سینه به بالا شلیک شده است.
روحانیت در طول تاریخ وکیل و معتمد مردم بوده اند، کدام دستی مردم را از روحانیت دور و بی زار می کند؟