شام غریبان
آن آهوان که پای گریزان نداشتند
راهی بسمت دشت و بیابان نداشتند
آنشب که آشیانه شان گُر گرفته بود
جز شعله ای بگوشه دامان نداشتند...
پاهای خون چکان غزالان در به در
فرشی به غیر خار مغیلان نداشتند
قومی برسم آن که غنیمت گرفته اند
حتی به بال چلچله ایمان نداشتند
در عهدشان وفا و محبت غریبه بود
آنان که پا به حلقه پیمان نداشتند
آتش زدند شاخ و بری شب گرفته را
در لحظه ای که شمع چراغان نداشتند
آنان مگر به کیش کدامین قبیله اند ؟
رسمی به نام شام غریبان نداشتند؟!
✍️#علی_معصومی
🌐http://sherepaak.com/poetry/شام-غریبان-2
@sherepaakchanel
+ نوشته شده در جمعه ۱۴ شهریور ۱۳۹۹ ساعت 11:35 توسط ...
|