مصدق خائن نبود، احمق و در پی انتقام بود
ماه را باید تماشا کرد و رفت
پیر درونم هیچگاه به من دروغ نگفته است، آن پیر درون بارها درباره مصدق گفته است او خائن نبوده بلکه فردی احمق بود. او کاری کرد که اقتصاد ایران برخلاف داستان سرایی هایی که در طول تاریخ صورت گرفته است به خاک و خون کشانده شود .
ما قرار دادهای نفتی با انگلیس داشتیم در آرامکو و جاهای دیگر ما با انگلیس شریک بودیم، با کارهای نابخردانه ی مصدق منافع ما از بین رفت و انگلیس را دشمن خود کردیم تا انگلیس ضربات سنگین اقتصادی به ما وارد کند و نهایتا نفت را دو دستی تقدیم آمریکا کرده و پای این جرثومه فساد را به خلیج فارس باز کنیم.
مصدق از دیدگاه بنده یک احمق سیاسی بود و چون از آقازاده های قاجارها بود در صدد انتقام برآمد ولی همان کسی که نفت را از انگلیسی ها گرفت تا به چنگ آمریکایی ها بیفتد عاقبت با کودتای آمریکایی ها به زندان رفت و تبعید شد و با حسرت مُرد...
همراهی مصدق با انگلیس در سرکوب مردم تنگستان
دکتر محمد مصدق نخستوزیر دوران پهلوی، از جمله شخصیتهایی است که زندگی سیاسی او پر از فراز و نشیب بوده است. شاید کمتر کسی اطلاع داشته باشد او که بهعنوان نماد وطنپرستی و ملیگرایی مطرح میشود، روزگاری برای دریافت تابعیت از کشور سوئیس تلاش میکرد.
گروه تاریخ-رجانیوز: دکتر محمد مصدق نخستوزیر دوران پهلوی، از جمله شخصیتهایی است که زندگی سیاسی او پر از فراز و نشیب بوده است. شاید کمتر کسی اطلاع داشته باشد او که بهعنوان نماد وطنپرستی و ملیگرایی مطرح میشود، روزگاری برای دریافت تابعیت از کشور سوئیس تلاش میکرد.
به گزارش رجانیوز به نقل از مرکز اسناد انقلاب اسلامی، مصدق در دورانی که والی فارس بود هم با انگلیسیها علیه مردم کشورش همکاری کرد. خودش میگوید: «سیاست انگلیس در انتصاب من به ایالت فارس اختیار تام داشت.» مصدق در این سالها با انگلیسیها همراه شد تا مبارزات تنگستانیها را سرکوب کند.
خود مصدق در اینباره میگوید: «یک روز ماژور هور، قنسول انگلیس در شیراز آمد، به من که والی بودم گفت: ما حکم دادهایم تنگستانیها را تنبیه کنند.
من حالم بهم خورد. او گفت: شما چرا حالتان بهم خورد؟ گفتم: شما از پلیس جنوب شکایت دارید و میگویید که پلیس جنوب در شیراز منفور است؛ پس وقتی که شما پلیس جنوب را مامور تنبیه تنگستانیها کنید بر منفوریت آنها افزوده میشود. تنگستانیها اگر شرارت میکنند، من تصدیق میکنم. اگر بعضی از آنها راهزنی میکنند من تصدیق دارم، ولی اگر آنها را پلیس جنوب تنبیه کند، آنها جزو شهدا و وطنپرستها میشوند و من راضی نیستم. ولی اگر من که والی هستم آنها را تنبیه کنم به وظیفه خودم عمل کردم و کار صحیحی است...
بعد از چند روز من تنگستان را امن کردم و ماژور هور آمد از من تشکر کرد.»
منبع: کتاب «سالهای خاکستری»