دیدم که کارهای نشد شد، ولی به صبر
اشعار زیادی گفته ام اگرچه هریک حکم فرزندانم راداشته و دوستشان دارم اما هرگاه به زیارت این فرزند آمده به آرامش رسیده ام.
و اما این غزل را به یک یک اعضای سلحشور سپاه پاسداران مقتدر کشورم تقدیم می کنم چرایی آن را اینگونه توضیح می دهم:
سپاه شاهکار ولایت است و اگر سپاه را از کشور بگیرند دین مان را از دست خواهیم داد و سپس بی محتوا ترین ملل جهان خواهیم شد.
بوسه = محبت
وقتى نگاهِ گرمِ شما بوسه مى شود
حس مى كنم حضورِ خدا بوسه مى شود
در لحظه هاى خلوتِ سبز خيال من
دستانِمان به بام دعا، بوسه مى شود
دیدم که کارهای نشد شد، ولی به صبر
آثارِ زخم های جفا ، بوسه می شود
يك بوته خار، در دل دشت محبتت
بر بوسه گاهِ گامِ بلا، بوسه می شود
روى تنِ سياهِ سكوتى به رنگِ شب
هر واژه ى طلايى ما، بوسه مى شود
وقتى كه درد، دورى دلهاى تشنه است
هر جرعه آب تا به شفا، بوسه مى شود
طارق خراسانی