مردِ حق
سیزده دی، روز معراج نور، گرامی باد
چشم و دستی تا سحرگه، باز داشت
عاشقاته شوقِ یک پرواز داشت
تا رسد بر جمع یارانِ شهید
مردِ حق، لب های پُر آواز داشت
بداهه
طارق خراسانی
13 دی 1400
برای ظهور باید قدرتمند شد و لحظه ای دست از تلاش نباید کشید
سیزده دی، روز معراج نور، گرامی باد
چشم و دستی تا سحرگه، باز داشت
عاشقاته شوقِ یک پرواز داشت
تا رسد بر جمع یارانِ شهید
مردِ حق، لب های پُر آواز داشت
بداهه
طارق خراسانی
13 دی 1400
خشم طوفان بودی و دریا جلودارت نبود
ساحلِ آشوب را یارای پیکارت نبود
در مصاف ظلمت و اهریمنان شب پرست
رعد غیرت بودی و بیم از شب تارت نبود
بر فراز ابرها همچون عقابی تیزبال
نقطه ای هرگز نهان از چشم هشیارت نبود
کوه غیرت بودی و گرد ره مردانگی
ذره ای آشفته از مجموع رفتارت نبود
جرات جولان نمی دادی هوای نفس را
جز رضای دوست در آیین و کردارت نبود
می تراویدند از عمق روانت جملگی
واژه ای نا آشنا در لحن و گفتارت نبود
پاسبان مرزهای عزت و آزادگی
شب همه شب تا سحر جز چشم بیدارت نبود
تشنه جام شهادت بودی و فیض وصال
قطره ای تردید دردریای افکارت نبود
کوچه باغ آسمان تا شد زبویت پر، به لب
قدسیان را نغمه ای جزوصف ایثارنبود
روی دوش شهر می شد پیکرت تشییع چون
حلقه زن در چشم ها جز اشک خونبارت نبود
ناجوانمردانه در راهت کمین زد لاجرم
بویی ازمردانگی در خصم مکارت نبود
علی شهودی
سه شنبه 7دیماه
به مناسبت 13 دی سالگرد شهادت سرباز خدا، سپهبد شهید، حضرت قاسم سلیمانی (ره)
قلمم زار زند، مردِ خطرگاه کجاست؟
پاک مردی که نبودش به خطا راه، کجاست؟
سایه ی مهرِ نگاهش به سَرِ مِلّتِ عشق
دادگستر، هنری دلبرِ دلخواه کجاست؟
آه، خورشید که در سوگِ نگارم بگریست
رفت آن ماه و کِشم از تهِ دل آه کجاست؟
او خبر داشت دغل باز ستمکاره که بود
آگه از کارِ ستم، پیرِ دل آگاه کجاست؟
یار و سربازِ خدا، پیرِ سلیمانی من
آن که نامش شده ورد همه افواه کجاست؟
آن که اندوخت ز گنجینه ی اسرار ازل
به شهادت گهر معرفت الله کجاست؟
طارق خراسانی
5 دی 1400
آقای آمریکا
شما شاید بتوانید با ابزار های فرهنگی، سیاسی، نظامی و اقتصادی خود خلقی را فریب داده و یا بترسانید و هستی آنان را غارت کنید ولی هرگز نمی توانید به صورت مستمر به این روش روزگار را سپری کنید چون حقیقت هستی داوری خواهد کرد و مجازات خواهید شد.
بقیه در ادامه نوشته