15 خرداد مبارک باد
15 خرداد روزی ست که توسط امام خمینی شماره معکوس نابودی اسرائیل کلید خورد.
15 خرداد نقطه عطفِ انقلاب اسلامی ایران مبارک باد
خداوند قادر : اسرائیل محو خواهد شد
15 خرداد روزی ست که توسط امام خمینی شماره معکوس نابودی اسرائیل کلید خورد.
15 خرداد نقطه عطفِ انقلاب اسلامی ایران مبارک باد
استاد عباس خوش عمل کاشانی
منبع : sherepaak.com
سوار باره ی نور از فراز باروها
که بود آن که تو را خواند ازفراسو، ها
که بود آن که تو را گفت فصل کوچ رسید
و ناامید شد از رجعت پرستوها
که بود آن که ز تحقیر لاله های کبود
گریست در شب پیمان شوم شب بوها
که بود آن که شجاعانه جام زهرگرفت
و ما و باده خزیدیم کنج پستوها
که بود آن که صدایش به گوش باد رسید
و اختناق گرفتند بیدلاگوها
که بود آن که ز تزویر گرگها مویید
وبیم داشت ز فردای شوم آهوها
که بود آن که دلش پیش ماهیان جاماند
و ریخت خون زلالش به کام زالوها
ندا چه بود وکه بود آن که موج زمزمه اش
نشان خانه ی دریا گرفت از جوها
ز من مپرس بپرس از بسیج بوسه ی دوست
تکیده اند مگر دستها و بازوها؟
ز من مپرس بپرس ار زبان و دل داری
ز نادمان و ندیمان و سربه زانوها.
(2)
کجا شدی که خزان شد بهار بر یاران
تو ای نسیم فرح بخش صبح در باران
کجا شدی که ز فیض دم مسیحاییت
شفای خویش طلب می کنند بیماران
شکست قامت سرو تو وای اگر زین پس
نظر کنیم به سرو کنار جوباران
گل جمال تو پژمرده است و نیست عجب
که میلشان نبود بلبلان به گلزاران
از آن زمان که تو را خفت نرگس مخمور
چکید شبنم حسرت ز چشم بیداران
به حصه کردن داغ تو در میانه ی خویش
چو برگ لاله نشستند گرد هم یاران
تکلمی که ندارند صبر مشتاقان
تبسمی که نیارند تاب افگاران
کجا شوند تهی از سرشک افشانی
به سوکت ای همه خوبی ز درد سرشاران
فرشتگان که مقیمند در جنان شب و روز
کنند تربت نورانی تو گلباران
زلال باده ی روحانی تو می جویند
اگر شدند خماران به کوی خماران
هلا ! به حرمت خون کبوتران شهید
هلا ! به پاس وفا داری عزاداران
اگر چه قدر تو محبوب را ندانستیم
به روز حشر شفاعت کن از گنهکاران .
(3)
جماران آفتاب روشنی بخش سریرت کو
در این شبهای تار بی سحر بدر منیرت کو
بهارآور هزار نغمه پردازت کجا؟چون شد؟
نسیم زندگی بخش و شمیم دلپذیرت کو؟
فضا آکنده از بوی ملال انگیز اندوه است
گلت کو؟نافه ات کو؟گلعذارت کو؟عبیرت کو؟
هلا دریای جوشان عدالت گوهرت چون شد
هلا ای بیشه ی سرسبز استقلال شیرت کو؟
|بگو ای پایگاه معرفت،ای مسند ایمان
امامت را کجا بردند؟سردار دلیرت کو؟
خموش اینسان چرایی ماذن توحید و آزادی
بلالت کو؟اذانت کو؟خروشت کو؟صفیرت کو؟
قمر در پرده اختر مرده شمع افسرده ره تاریک
خدا را از که پرسیم آفتاب دلپذیرت کو
جماران با خماران محبت نکته ای حرفی
شکسته ساغران بر سرزنان گویند پیرت کو.
(4)
گویند عید آمده ایام خرّم است
بلبل فراز شاخه ی گل در ترنّم است
گویند نغمه های قناری سرور زاست
شادی ز راه آمده در کوچ ماتم است
گویند کام نسترن از شهد گشته پر
گویند جام لاله مصفّا به شبنم است
گل گفت و سبزه گفت و صبا گفت و باغ گفت
بی باغبان بهشت زمین را صفا کم است
وقتی که یار نیست چه هنگام خرّمی است
وقتی بهار نیست چه جای تبسّم است
راه تو هست و یاد تو و یادگار تو
اما تو نیستی و دلم خانه ی غم است
آه ای بشیر صبح ! بهار آفرین امام
نوروز بی حضور تو بر ما محرّم است.
(5)
در آن شبی که غربت سحر بود
به سینه ی ستاره ها شرر بود
نگاه مات ماه ، پشت شیشه
به قطره های اشک ، شعله ور بود
عقاب با صلابت دماوند
به زیر بال ، سر ، شکسته پر بود
گلوی غنچه های زرد گلدان
اسیر بغض های دربدر بود
قصیده ی نگاه با نفوذت
خلاصه در ترانه ی سفر بود
سرود هر پرنده وادریغا
دعای هر فرشته بی اثر بود
تو در نماز آخرت چه خواندی؟
که عشق را به سوگ خود نشاندی…
منبع : ویکی پدیا
آلبر لاموریس (Albert Lamorisse) (زاده ۱۳ ژانویه ۱۹۲۲ – درگذشته ۲ ژوئن ۱۹۷۰) کارگردان فیلم و فیلمنامهنویس، پدیدآور بازی تختهای فرانسوی مبدع سیستم فیلمبرداری از هلیکوپتر که برای فیلم کوتاه بادکنک قرمز (۱۹۵۶) جایزه بهترین فیلمنامه کن و اسکار به او تعلق گرفت. او ساخت فیلم کوتاه را از سال ۱۹۴۰ آغاز کرد.
آلبر لاموریس
زادهٔ۱۳ ژانویهٔ ۱۹۲۲پاریس، فرانسه
درگذشت۲ ژوئن ۱۹۷۰ (۴۸ سال)کرج، ایران
پیشهنویسنده، فیلمنامهنویس، کارگردان، تهیهکننده
سالهای فعالیت۱۹۴۷–۱۹۷۰
لاشه بالگرد لاموریس در سد کرج، به عنوان یادگاری
در هنگام ساخت بخش دوم فیلم مستند باد صبا در اثر حادثهای که برای بالگرد او بر روی سد کرج در ایران اتفاق افتاد در ۴۸ سالگی کشته شد. فیلم، پس از او بر اساس دستنوشتههایش تدوین و در سال ۱۹۸۷ منتشر و نامزد جایزه اسکار بهترین مستند شد.
محمدرضا شاه پهلوی خلبان مخصوص خود را مأمور کرد تا لاموریس و پسرش این بخش از پروژه فیلمبرداری را تکمیل کنند. هلی کوپتر پس از چند بار چرخش بر فراز سد کرج به کابلهای مخصوص تمرین تکاوران برخورد و در سد سقوط کرد. پاسکال فرزند لاموریس جان سالم به در برد، اما آلبر و خلبان هر دو در آن سانحه کشته شدند.[۱]
آلبرت در سال ۱۹۵۷ وقتی به همراه خانواده اش به هلند سفر کرده بود بازی تختهای La Conquête du Monde را طراحی کرد که بعدها به RISK مشهور شد.
پاییز بوسه هاست، زمستانِ خنده ها
بیچاره من، که بند شدم پای بنده ها
گفتم که آدمم، شده اشرف به هرچه خلق
آورده کم به ساحتِ پاکِ پرنده ها
باور مکن ولی به صداقت قسم شبی
دیدم ز من سَرَند تمامِ چَرنده ها
انسان دَرنده نیست؟! کمی در خودت نگر
انسان درنده ای ست فرای درنده ها
او خود خزنده ای ست به دریا، زمین، هوا
زهرش به خاک و خون بکشاند خزنده ها
ژن ها جهیده اند به سوی کمالِ ظلم
آتش مگر حریف شود بر جهنده ها
محکومِ مرگ، هیچ نداند چه بُرده است
گنجی بزرگ از کفِ دستِ بَرنده ها
از جان، سروده ای ست برای دلم چنین
پاییز بوسه هاست، زمستانِ خنده ها
10خرداد 1402
پ. ن
ظرف غذای قناری ها را پر از دان کرده بودم ولی متاسفانه به علت مشغله زیاد یادم رفته بود آن را داخل قفس بگذارم.
قناری ها موقع غذا خوردن مقداری از غذای خود را در کف قفس می ریزند، قناری نر، برای زنده ماندن معشوق خود از خوردنِ دانه های موجود در سطح قفس صرفنظر می کند و از گرسنگی میمیرد.
دیدن پیکر بی جان قناری زیبایم باعث آفرینش این اثر شد.
شرایط روحی مردم افغانستان به ما می فهماند بهترین فرصت تغییر حکومت افغانستان را خداوند به ما عنایت کرده است.
مشتی تروریست وابسته به استکبار حاکم مال و ناموس و خاک افغانستان شده اند و آنان آمده اند تا بر گُرده مردم محروم افغانستان سوار شده و به دستور استکبار علیه ایران دست به اقدامات خصمانه بزنند.
ارتش آزادیبخش هفت میلیونی افغانستان به کمک جان برکفان انقلاب اسلامی می تواند افغانستان را برای همیشه از چنگال مزدور خون آشام استکبار نجات دهد.
رحم به طالبان خیانت به مردم افغانستان و اسلام است.
۱۳۱۵۸۲۰۰۷ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۱:۴۷
۲۸۲۱۵۷
تصاویر هولناکی که شاید به زودی در ایران ببینیم
اواسط جنگ جهانی اول دولت آلمان تصمیم گرفت به جای استفاده از پول مالیات دهندگان برای تامین مالی جنگ از کشورهای دیگر قرض بگیرد. آلمانیها مطمئن بودند که میتوانند بدهی خود را با پیروزی در جنگ و تصرف سرزمینهای غنی و دریافت تاوان از متفقین شکست خورده پرداخت کنند. اما نتیجه برعکس شد. آلمان در جنگ شکست خورد و جنگ با بدهیهای عظیم به اتمام رسید.
فرارو: در ۱۹۱۴ نسبت هر مارک با دلار ۴ به یک بود، ۹ سال بعد هر یک دلار معادل یک تریلیون مارک شد. قبل از جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۴، آلمان از مرفهترین کشورهای اروپا بود و در صنعت و تولید ماشینآلات داعیه رهبری داشت. مارک آلمان، شیلینگ انگلیس، فرانک فرانسه و لیر ایتالیا تقریبا ارزش یکسانی داشتند. در ۱۹۲۳ و با ظهور ابر تورم، نرخ مبادله دلار به مارک، یک تریلیون مارک شده بود.
75% تخفیف فروش ویژه اینترنت پرسرعت با آسیاتک
به نقل از amusingplanet.com، زمانی رسیده بود که یک آلمانی میلیاردها مارک در جیب خود داشت، اما هنوز نمیتوانست چیزی بخرد. یک قرص نان ۲۰۰ میلیارد مارک قیمت داشت. حقوق بازنشستگی یک هفته حتی کفاف خرید یک فنجان قهوه را نمیداد.
اینترنت پرسرعت آسیاتک تنها با ماهی 50 هزار تومان
با کرم قدرتمند ما از شر چین و چروک خلاص شوید
سقوط آزاد مارک رخ داده بود و هر دقیقه از ارزش آن کاسته میشد. رستورانها چاپ منوها را متوقف کردند، زیرا تا رسیدن غذا، قیمتها بالا رفته بود. یک مرد اولین فنجان قهوه را با قیمت ۵۰۰۰ مارک نوشید. لیوان دوم برای او اما ۹۰۰۰ مارک هزینه داشت.
داستانهای آن روزها وحشتناک و در عین حال سرگرم کننده بود. مادری، پسرش را فرستاد تا دو قرص نان بخرد. او در راه توقف کرد تا فوتبال بازی کند و زمانی که به مغازه رسید، قیمت آن بالا رفته بود، بنابراین او فقط میتوانست یکی از آنها را بخرد. مردی برای خرید یک جفت کفش عازم برلین شد. اما زمانی که او به آنجا رسید، تنها چیزی که میتوانست بخرد یک فنجان قهوه بود و کرایه اتوبوس برای برگشت به خانه!
توماس مان در جایی نوشته «کسی یک بشکه اسکناس آورده بود تا سه برگ کاغذ نامه بگیرد.»
این وضعیت پوچ تقریباً از اواسط جنگ جهانی اول آغاز شد، زمانی که دولت آلمان تصمیم گرفت به جای استفاده از پول مالیات دهندگان برای تأمین مالی جنگ، از کشورهای دیگر پول قرض کند. آلمانیها مطمئن بودند که پس از پیروزی در جنگ، با تصرف مناطق صنعتی غنی از منابع و تحمیل غرامت به متفقین شکست خورده، میتوانند بدهی خود را پرداخت کنند.
اما این طرح نتیجه معکوس داد. آلمان در جنگ شکست خورد و در نهایت با بدهیهای هنگفتی روبرو شد. علاوه بر این، معاهده ورسای آلمان را به جریمه هنگفتی به مبلغ ۱۳۲ میلیارد مارک (یا ۳۱.۴ میلیارد دلار) به عنوان غرامت برای وارد کردن خسارت به متفقین در اثر جنگ، تحمیل کرد.
برای پرداخت بدهی ها، دولت به فریب روی آورد - آنها شروع به چاپ پول کردند و از آن برای خرید ارز استفاده کردند که ارزها سپس برای پرداخت غرامت استفاده میشد. به زودی پول زیادی برای خرید کالاهای بسیار کم وجود داشت و تورم از کنترل خارج شد.
در ابتدا، تورم به آرامی افزایش یافت - از ۴.۲ مارک در هر دلار قبل از جنگ به ۴۸ مارک در هر دلار در هنگام امضای معاهده. سپس به سرعت شتاب گرفت. در نیمه اول سال ۱۹۲۲، هر دلار برابر با ۳۲۰ مارک بود. تا پایان همان سال به ۷۴۰۰ مارک در هر دلار آمریکا کاهش یافت. در نهایت، این نرخ برابری به ۴.۲ تریلیون مارک در برابر یک دلار آمریکا رسید.
کارمندان چمدان و کوله پشتی را برای دریافت دستمزد روزانه خود به محل کار میآوردند و قبل از تغییر نرخ ارز به نزدیکترین مغازه میرفتند. اسکناسهایی با ارزش بالاتر و بالاتر هر چند هفته یک بار چاپ میشدند و دست به دست بین مردم میگشتند. زمانی که اسکناس ۱۰۰۰ میلیارد مارکی منتشر شد، ابر تورم در اکتبر ۱۹۲۳ به اوج خود رسید. ارز معنای خود را از دست داده بود.
مردم معامله نقدی را متوقف کردند و به جای آن شروع به داد و ستد کردند. بسیاری از پزشکان اصرار داشتند که از طریق سوسیس، تخم مرغ، زغال سنگ و مانند آن دستمزد دریافت کنند. مردم یک جفت کفش را با یک پیراهن و مقداری ظروف را با قهوه عوض کردند. وحشت و بی اعتمادی اقتصادی گسترده بود. مردم طوری زندگی میکردند که انگار فردایی وجود ندارد. سالنهای رقص و بارها در شهرها افتتاح شد و فروش کوکائین سر به فلک کشید.
تنها اشیایی که ارزش واقعی داشتند، داراییهای مشهود بود - الماس، طلا، عتیقه جات و هنر. به زودی کشور درگیر دزدیهای کوچک شد و شهرها فرو ریختند. مردم شروع به سرقت هر چیزی میکردند؛ صابون، سنجاق سر، لولههای مسی، بنزین!
واضح بود که برای توقف استهلاک دائمی و بازگشت به وضعیت منظم تر، نیاز به یک تغییر پولی ریشهای بود. در اواخر سال ۱۹۲۳، مارک با یک ارز جدید جایگزین شد - Rentenmark، که توسط وام مسکن زمینهای کشاورزی و صنعتی پشتیبانی میشد. ارزش Rentenmark با نرخ ارز قدیمی ۴.۲ برای یک دلار آمریکا ثابت شد.
آلمان لنگان لنگان به حالت عادی بازگشت، اما این کشور دیگر هرگز مثل سابق نبود. جورج جی دبلیو گودمن، نویسنده و اقتصاددان آمریکایی، نوشت: «پساندازهای از دست رفته هرگز بازیابی نشدند. خلق و خوی متفاوتی در کشور وجود داشت، خلقی که هیتلر بعدها با استعداد شیطانی از آن بهره برد.»
پرل اس باک، نویسنده آمریکایی که در سال ۱۹۲۳ در آلمان بود، نوشت: شهرها هنوز آنجا بودند، خانهها هنوز بمباران نشده بودند، اما همه چیز خراب شده بود و قربانیان میلیونها نفر بودند. آنها ثروت و پس انداز خود را از دست داده بودند. آنها مات و مبهوت شده بودند و نمیفهمیدند که چگونه این اتفاق برایشان افتاده است و دشمنی که آنها را شکست داده، کیست. آنها اعتماد به نفس خود را از دست داده بودند، و ارزشهای قدیمی اخلاق، اخلاق و نجابت نیز از بین رفت.
چندی قبل پرفسورمحمدهاشم پسران، اقتصاددان برجسته ایرانی، نظرات خود را در مورد مسائل روز اقتصاد ایران و جهان مطرح کرد. این استاد سرشناس ضمن ابراز نگرانی از وقوع ابرتورم در ایران اعلام کرد که یکی از مهمترین موضوعاتی که باید در دستورکار سیاستگذار قرار بگیرد، جلوگیری از وقوع ابرتورم است.
ارباب آسمان چه فراوان خوش آمدی
بر آسمانِ آبی ایران خوش آمدی
با تو به جنگ اهرمنان می رویم ما
بر فتحِ قدس و مرگِ اَنیران خوش آمدی.
طارق خراسانی
7 خرداد1402