وین مرثیه نیست دردِ جان میخوانم
این ناله ی دل مباد و شد از جانم
وین مرثیه نیست دردِ جان میخوانم
گویند:«ز دل رود چو از دیده برفت»
رفتـی و هنـــوز از غمــت گـــریانم
از نام تو ناکسان چـو نان میجویند
دیریست گــرفتـه رُخ ، بَـری از نانم
اقبال به لاهور ز تو گفت و سـرود [1]
زین روی همــــاره دشـمنِ زنـدانم
چون خلق نه شادی مرا میخواهند
آری که ز چشـمِ مهرشان!!پنهانم
از اشکِ دو دیدگان من دانستند
اربـابِ فلــــک، ســـتاره ی بارانـم
14 خرداد 1392 طارق خراسانی
[1] میرسد مردی که زنجیر غلامان بشکند - دیده ام از روزن دیوار زندان شما - اقبال لاهوری
امام خمینی (ره) : زندان ها را دانشگاه خواهیم کرد.
+ نوشته شده در سه شنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۲ ساعت 1:27 توسط ...
|