فرهنگ سازی فرهنگ سازی فرهنگ سازی
هزینهها از شمال تا جنوب
انتشار فیشهای حقوقی در هفتههای گذشته چنان هیاهویی به پا کرد که حتی استعفای مدیرعامل بیمه مرکزی و دستور صریح رئیسجمهوری برای رسیدگی به آن و برگشت این پولها هم نتوانست از این هیاهو بکاهد. فیشهایی که از اختلاف سطح درآمدی درمیان خانوارهای ایرانی حکایت میکند.
درشرایطی وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی حداقل حقوق دریافتی کارگران برای سال ٩٥ را حدود ٨١٢هزارتومان اعلام کرده که فیش حقوقی یکی از مدیران بانکی از دریافتی ٢٣٠میلیونی خبر میدهد. البته برای پیبردن به حکایت این روزهای اقتصادی ایران نیاز چندانی هم به انتشار فیشهای حقوقی نیست. کافی است تا سری به خیابانهای شمال تهران بزنید. خیابانهایی که از خودروهای لوکس، برجهای آسمانخراشش گرفته تا مگامالها و پوشش ساکنانش اختلاف هزینه درآمد مناطق مختلف پایتخت را به رخ میکشد. اختلافی که حتی توجه نیورک پست را نیز به خود جلب کرده است.
این روزنامه آمریکایی دوسال پیش بود که در گزارشی از صفحه بچه پولدارهای ایران در اینستاگرام گزارش نوشته بود: تصاویر مشابه است. فرقی نمیکند که در آمریکا باشی یا در ایران، اگر جزو آن یکدرصد «اولترا پولدارها» باشی، زندگیت در هرجای دنیا شبیه به هم است. گزارش بانک مرکزی درحالی هزینه یک خانواده تهرانی را در سال ٩٣ سالانه ٤٨میلیون تومان و ماهانه حدود ٤میلیون تومان اعلام کرده که ساکنان این مناطق هزینه زندگی در شمال تهران بسیار بیشتر این رقمها میدانند.
خودروها، فروشگاهها و ساختمانها، همه و همه کنار هم فضایی را رقم زدهاند که تصویری از یک شهر غربی و ادغام شده درجامعه جهانی، در دل پایتخت کشور درحال توسعه ایران را نشان میدهد. مگامالهایی از قبیل سامسنتر، پالادیوم، پیرامید، کوروش و دهها مراکز خرید دیگر، درحالی به قبلهگاه معروفترین و الکچریترین برندهای جهانی تبدیل شدهاند که بعضا قیمت محصولات در این مراکز به دلار اعلام میشود و برای خرید یک دست لباس (مانتو، کیف و کفش) از این مگامالها دستکم باید ٥میلیون تومان هزینه کنید، اما شرایط در دیگر نقاط شهر متفاوت با اینجاست، بهطوری که براساس گزارشهای بانک مرکزی، سهم پوشاک و کفش از سبد هزینه خانوار از سالانه ٣٧٥هزارتومان در سال ٨٤ به یکمیلیون و٣٧٥هزار تومان در سال ٩٣ افزایش یافته است.
مانتو کرمرنگی که در وسط ویترین ساده یک فروشگاه بزرگ در یکی از مراکز خرید ٣٥٠دلار قیمتگذاری شده است. فروشنده آن میگوید که این مانتو از معروفترین برندهای ایتالیایی است. دخترجوانی که کیف فرانسوی و کفش ایتالیایی، ساعت طلایش همگی برندبودن لباسهایش را نشان میدهد، میگوید که وقتی در این منطقه زندگی میکنی، هزینههای زندگیت ناخودآگاه افزایش مییابد، حتی برای خرید چند کیلو میوه که عمدتا هم لوکس هستند، ناچاری چندین برابر قیمت در مرکز شهر پول خرج کنی.
متفاوتترین فروشگاه در این مگامال، جایی است که عروسکهایی با جنسی خاص، کاملا مطابق با صورت انسان در قامتهای مختلف چیده شده است. فروشگاهی دیگر، فناوری چاپ سهبعدی را عرضه میکند که هنوز حتی وارد ایران نشده است. در این فروشگاه دستگاهی وجود دارد که شبیه به یک اتاقک است. فردی که عروسک سهبعدیش را میخواهد، وارد دستگاه میشود و در کمتر از یک ثانیه تصویر او توسط ۵۴ دوربین به صورت ۳۶۰ درجه دریافت و آماده ارسال برای تهیه مدل سهبعدی میشود. البته این عکسها برای رسیدن به مقصد، فیبر نوری اینترنت را از ایران تا آلمان میپیمایند.
بعد از آن عروسکها توسط دستگاههای فوق حرفهای چاپ سهبعدی در کارگاه دووب به صورت تمام رنگی چاپ ميشود و دووب منحصربهفرد، برای تحویل به مشتری به ایران ارسال میشود. ویترین این فروشگاه، پر از تصاویر تجسمیافته عروسک مانند از عروس و دامادهایی است که به خاصترین حالت ممکن، عکسهایشان را چاپ کردهاند. قیمت هریک از این عروسکها که دووب نامیده میشود، بسته به اندازهشان ٨٠٠هزار تا ٤میلیون تومان قیمتگذاری میشوند.
رژه لاکچریها در تهران
رژه و خودنمایی خودروهای لوکس پدیده جدیدی است که اخیرا در خیابانهای تهران تبدیل به یک اپیدمی شده و در بین جوانان مخصوصا بچه پولدارها باب شده است و دیگر خبری از خودروهای قدیمی که سالها پیش طرفداران بهخصوصی داشت، نیست؛ چراکه روزگاری نهچندان دور بود که تهران پر بود از خودروهای دودزای پیکان که در کارخانه هیلمنهانتر بریتانیا ساخته میشد، همان پیکان گوجهای معروف. خودرویی که گزینه پرانتخاب ایرانیها به شمار میآمد و داشتنش به نوعی کلاس و مد آن روزگار! حالا خیابانهای تهران جایی شده از خودروهای لوکسی چون فراری، لامبورگینی، پورشه، بوگاتی و... و دور دوربازی افرادی که با خودروهای کمیاب و لوکس خود خیابانها را به صورت گذری از نوع موقت بالا و پایین میکنند.
گذری که به موج تظاهر و فخرفروشی در شبکههای اجتماعی تبدیل میشود و عکسهایی که در این شبکهها رد و بدل میشود. حالا دیگر عشق خودرو نهتنها در میان جوانان ریشه دوانده بلکه جزو آن عشقهایی شده که سن و سال نمیشناسد و کافی است پولش در جیب موجود باشد تا شود مبارک شما واردکننده عزیز!
میکاپ آرتیستهایی درحد سالوادور دالی
قیمت آرایشگاهها متفاوت است، از آرایشگاههایی که بهعنوان مدل رایگان میگذاردتان زیر دست کارآموزها گرفته تا سالنهای زیبایی با قیمتهای میلیونی در آرایشگاههای مردانه نیوفیس و فرست کلاس که دیگر اسمشان به برندهای مطرحی تبدیلشده . سالنهای آرایشی که پکیج داماد در آنها حدود چهار پنجمیلیون خرج برمیدارد. البته در محلههای شمال شهر هستند آرایشگاههایی که یک کوتاهی مو در آنها٨٠٠هزارتومان برایتان آب میخورد.
اوضاع آرایشگاه خانمها اما وخیمتر از این حرفهاست. برای آرایش خانمها این آرایشگاهها نیستند که معروف میشوند بلکه میکاپ آرتیستها هستند که اسم و رسمی به هم میزنند. معروفترین میکاپ آرتیست زنانه این روزها را میتوان امیا اوزولو معرفی کرد. آرایشگر ترکی که بساطش را از محلههای مرفهنشین استانبول جمع کرده و به ایران آمده، این آرایشگر به قدری در کارش پیشرفت کرده که تولید برند لوازم آرایش EMIA را هم به راه انداخته است. آرایش عروس میکاپ آرتیستهایی در این سطح چیزی حدود ١٠میلیون تومان است.
باشگاه ورزشی؛ ٢٠میلیون تومانی
باشگاه ورزشی یکی از مواردی است که برای یک سبک زندگی لوکس از نان شب هم واجبتر است. روی فرم ماندن و اهمیت به سلامتی و فیزیک بدن مسألهای است که باعث میشود بعضیها میلیونی در این راه خرج کنند. از ورودی استخر ٤٠٠هزارتومان گرفته تا حق عضویتهای کلان. حق عضویت ویژه یکساله در یکی از باشگاههای شمال تهران چیزی حدود ٢٠میلیون تومان آب میخورد. در ازای این پول میتوانید از باشگاه بدنسازی، ماساژ و ورزشهای آبی متفاوت مجموعه استفاده کنید. مجموعهای که به باران مصنوعی و تردمیلهای زیر آب مجهز است و درعین حال امکان شنیدن موسیقی در استخر را برای شناگران فراهم میکند.
رایحه کهربا در بدنهای از الماس
این روزها اصلا قابل تصور نیست که پولدار بود و عطر لوکس استفاده نکنی. عطرهایی که عیارشان را مواد اولیه آنها مشخص میکند. خیلی از عطرها هستند که اجزای تشکیلدهنده آنها در قوطی هیچ عطاری پیدا نمیشود، دارچین ایتالیایی، کهربا، گل رز بلغاری و دانه تونکا از این مواد اولیه هستند که ازسوی بعضی از شرکتها در کنار اسانسهای دیگر در تهیه عطر به کار میروند. شیشههای مختلف هم در بالارفتن قیمت عطرها نقش زیادی در بازارهای جهانی دارند، خیلی از عطرهای گرانقیمت هستند که روی بدنه آنها قطعاتی از طلا و الماس کار شده است.
درشرایطی وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی حداقل حقوق دریافتی کارگران برای سال ٩٥ را حدود ٨١٢هزارتومان اعلام کرده که فیش حقوقی یکی از مدیران بانکی از دریافتی ٢٣٠میلیونی خبر میدهد. البته برای پیبردن به حکایت این روزهای اقتصادی ایران نیاز چندانی هم به انتشار فیشهای حقوقی نیست. کافی است تا سری به خیابانهای شمال تهران بزنید. خیابانهایی که از خودروهای لوکس، برجهای آسمانخراشش گرفته تا مگامالها و پوشش ساکنانش اختلاف هزینه درآمد مناطق مختلف پایتخت را به رخ میکشد. اختلافی که حتی توجه نیورک پست را نیز به خود جلب کرده است.
این روزنامه آمریکایی دوسال پیش بود که در گزارشی از صفحه بچه پولدارهای ایران در اینستاگرام گزارش نوشته بود: تصاویر مشابه است. فرقی نمیکند که در آمریکا باشی یا در ایران، اگر جزو آن یکدرصد «اولترا پولدارها» باشی، زندگیت در هرجای دنیا شبیه به هم است. گزارش بانک مرکزی درحالی هزینه یک خانواده تهرانی را در سال ٩٣ سالانه ٤٨میلیون تومان و ماهانه حدود ٤میلیون تومان اعلام کرده که ساکنان این مناطق هزینه زندگی در شمال تهران بسیار بیشتر این رقمها میدانند.
خودروها، فروشگاهها و ساختمانها، همه و همه کنار هم فضایی را رقم زدهاند که تصویری از یک شهر غربی و ادغام شده درجامعه جهانی، در دل پایتخت کشور درحال توسعه ایران را نشان میدهد. مگامالهایی از قبیل سامسنتر، پالادیوم، پیرامید، کوروش و دهها مراکز خرید دیگر، درحالی به قبلهگاه معروفترین و الکچریترین برندهای جهانی تبدیل شدهاند که بعضا قیمت محصولات در این مراکز به دلار اعلام میشود و برای خرید یک دست لباس (مانتو، کیف و کفش) از این مگامالها دستکم باید ٥میلیون تومان هزینه کنید، اما شرایط در دیگر نقاط شهر متفاوت با اینجاست، بهطوری که براساس گزارشهای بانک مرکزی، سهم پوشاک و کفش از سبد هزینه خانوار از سالانه ٣٧٥هزارتومان در سال ٨٤ به یکمیلیون و٣٧٥هزار تومان در سال ٩٣ افزایش یافته است.
مانتو کرمرنگی که در وسط ویترین ساده یک فروشگاه بزرگ در یکی از مراکز خرید ٣٥٠دلار قیمتگذاری شده است. فروشنده آن میگوید که این مانتو از معروفترین برندهای ایتالیایی است. دخترجوانی که کیف فرانسوی و کفش ایتالیایی، ساعت طلایش همگی برندبودن لباسهایش را نشان میدهد، میگوید که وقتی در این منطقه زندگی میکنی، هزینههای زندگیت ناخودآگاه افزایش مییابد، حتی برای خرید چند کیلو میوه که عمدتا هم لوکس هستند، ناچاری چندین برابر قیمت در مرکز شهر پول خرج کنی.
متفاوتترین فروشگاه در این مگامال، جایی است که عروسکهایی با جنسی خاص، کاملا مطابق با صورت انسان در قامتهای مختلف چیده شده است. فروشگاهی دیگر، فناوری چاپ سهبعدی را عرضه میکند که هنوز حتی وارد ایران نشده است. در این فروشگاه دستگاهی وجود دارد که شبیه به یک اتاقک است. فردی که عروسک سهبعدیش را میخواهد، وارد دستگاه میشود و در کمتر از یک ثانیه تصویر او توسط ۵۴ دوربین به صورت ۳۶۰ درجه دریافت و آماده ارسال برای تهیه مدل سهبعدی میشود. البته این عکسها برای رسیدن به مقصد، فیبر نوری اینترنت را از ایران تا آلمان میپیمایند.
بعد از آن عروسکها توسط دستگاههای فوق حرفهای چاپ سهبعدی در کارگاه دووب به صورت تمام رنگی چاپ ميشود و دووب منحصربهفرد، برای تحویل به مشتری به ایران ارسال میشود. ویترین این فروشگاه، پر از تصاویر تجسمیافته عروسک مانند از عروس و دامادهایی است که به خاصترین حالت ممکن، عکسهایشان را چاپ کردهاند. قیمت هریک از این عروسکها که دووب نامیده میشود، بسته به اندازهشان ٨٠٠هزار تا ٤میلیون تومان قیمتگذاری میشوند.
رژه لاکچریها در تهران
رژه و خودنمایی خودروهای لوکس پدیده جدیدی است که اخیرا در خیابانهای تهران تبدیل به یک اپیدمی شده و در بین جوانان مخصوصا بچه پولدارها باب شده است و دیگر خبری از خودروهای قدیمی که سالها پیش طرفداران بهخصوصی داشت، نیست؛ چراکه روزگاری نهچندان دور بود که تهران پر بود از خودروهای دودزای پیکان که در کارخانه هیلمنهانتر بریتانیا ساخته میشد، همان پیکان گوجهای معروف. خودرویی که گزینه پرانتخاب ایرانیها به شمار میآمد و داشتنش به نوعی کلاس و مد آن روزگار! حالا خیابانهای تهران جایی شده از خودروهای لوکسی چون فراری، لامبورگینی، پورشه، بوگاتی و... و دور دوربازی افرادی که با خودروهای کمیاب و لوکس خود خیابانها را به صورت گذری از نوع موقت بالا و پایین میکنند.
گذری که به موج تظاهر و فخرفروشی در شبکههای اجتماعی تبدیل میشود و عکسهایی که در این شبکهها رد و بدل میشود. حالا دیگر عشق خودرو نهتنها در میان جوانان ریشه دوانده بلکه جزو آن عشقهایی شده که سن و سال نمیشناسد و کافی است پولش در جیب موجود باشد تا شود مبارک شما واردکننده عزیز!
میکاپ آرتیستهایی درحد سالوادور دالی
قیمت آرایشگاهها متفاوت است، از آرایشگاههایی که بهعنوان مدل رایگان میگذاردتان زیر دست کارآموزها گرفته تا سالنهای زیبایی با قیمتهای میلیونی در آرایشگاههای مردانه نیوفیس و فرست کلاس که دیگر اسمشان به برندهای مطرحی تبدیلشده . سالنهای آرایشی که پکیج داماد در آنها حدود چهار پنجمیلیون خرج برمیدارد. البته در محلههای شمال شهر هستند آرایشگاههایی که یک کوتاهی مو در آنها٨٠٠هزارتومان برایتان آب میخورد.
اوضاع آرایشگاه خانمها اما وخیمتر از این حرفهاست. برای آرایش خانمها این آرایشگاهها نیستند که معروف میشوند بلکه میکاپ آرتیستها هستند که اسم و رسمی به هم میزنند. معروفترین میکاپ آرتیست زنانه این روزها را میتوان امیا اوزولو معرفی کرد. آرایشگر ترکی که بساطش را از محلههای مرفهنشین استانبول جمع کرده و به ایران آمده، این آرایشگر به قدری در کارش پیشرفت کرده که تولید برند لوازم آرایش EMIA را هم به راه انداخته است. آرایش عروس میکاپ آرتیستهایی در این سطح چیزی حدود ١٠میلیون تومان است.
باشگاه ورزشی؛ ٢٠میلیون تومانی
باشگاه ورزشی یکی از مواردی است که برای یک سبک زندگی لوکس از نان شب هم واجبتر است. روی فرم ماندن و اهمیت به سلامتی و فیزیک بدن مسألهای است که باعث میشود بعضیها میلیونی در این راه خرج کنند. از ورودی استخر ٤٠٠هزارتومان گرفته تا حق عضویتهای کلان. حق عضویت ویژه یکساله در یکی از باشگاههای شمال تهران چیزی حدود ٢٠میلیون تومان آب میخورد. در ازای این پول میتوانید از باشگاه بدنسازی، ماساژ و ورزشهای آبی متفاوت مجموعه استفاده کنید. مجموعهای که به باران مصنوعی و تردمیلهای زیر آب مجهز است و درعین حال امکان شنیدن موسیقی در استخر را برای شناگران فراهم میکند.
رایحه کهربا در بدنهای از الماس
این روزها اصلا قابل تصور نیست که پولدار بود و عطر لوکس استفاده نکنی. عطرهایی که عیارشان را مواد اولیه آنها مشخص میکند. خیلی از عطرها هستند که اجزای تشکیلدهنده آنها در قوطی هیچ عطاری پیدا نمیشود، دارچین ایتالیایی، کهربا، گل رز بلغاری و دانه تونکا از این مواد اولیه هستند که ازسوی بعضی از شرکتها در کنار اسانسهای دیگر در تهیه عطر به کار میروند. شیشههای مختلف هم در بالارفتن قیمت عطرها نقش زیادی در بازارهای جهانی دارند، خیلی از عطرهای گرانقیمت هستند که روی بدنه آنها قطعاتی از طلا و الماس کار شده است.
منبع: روزنامه شهروند
ماه را باید تماشا کرد و رفت
بنده اگر بگویم بیاییم همه در یک سطح زندگی کنیم و یار و یاور هم باشیم همون بچه پولداره ی بی سواد خوش تیپ میگه "برو با" حالا این برو بای او خیلی هم معنی میده برو بابا - برو بذار باد بیاد - بنشین سر جات و...
مملکتی که روی فرهنگ آن کاری نکرده اند این می شه ما که نمی تونیم به فلان زن ترک بگیم حق ورود به ایران نداری، گمرکی ها هم از خداشونه تجار جنس وارد کنند و آن ها حق گمرک را بگیرند.
وقتی در آمدهای آنچنانی در کشور هست چرا گروهی که می تونن پول خرج کنند دست به این کارها نزنن؟
شما فکر کرده اید آرایشگری رفته آونجا و با تلاش فراوان و ارایه ی کارهای عالی دستمزدش را به 800 هزار تومان و یک میلیون و چهارمیلیون رسونده ؟ نخیر ، بچه دزدها با اون پول های نجومی که بابا و مامانشون در می آرند اونا رو به محله ی خود می کشونن.
چه باید کرد؟ باید دزد ها رو گرفت اگر بنا باشه این کارو قوه قضاییه بکنه باید وسعت زندانهای خود را پنج برابر کنه... خب بعدش چی مملکت فلج میشه... این مملکت قرن هاست که دزدی فرهنگش شده ندزدند می میرن ... پس اونموقع کی کشور رو اداره کنه؟
یک چیز میگم شاید خیلی از بچه هایی که با درد آشنا هستند و درد کشیدن بگن طارق این چه حرفیه که تو می زنی؟
ولی حرفمو می زنم و صد در صد میدونم حرفم درسته.
خاک بر سر اون دزدهایی که پول های این مردم رو بردن کشورهای اروپایی و عربی و امریکا و کانادا تا جوونای خارجی از اون درآمدها رشد کنند و درود به این دزدهایی که این پول ها را در کشور خودشون خرج می کنند...حداقل چهار نفر بدبخت هم کنار اونا به نوایی میرسن.
حالا چکار کنیم که این مصیبت ها آروم آروم جمع بشه ؟
فرهنگ سازی فرهنگ سازی فرهنگ سازی
فردوسی فرهنگ مبارزه و دفاع را به ما یاد داد
سعدی فرهنگ چگونه زیستن
حافظ فرهنگ رسیدن به آرامش
مولانا فرهنگ خود شناسی
و ما همه رو گذاشتیم تو طاقچه ی خونه و یا کتابخونه تا خاک بخورند...
آهای فرهنگیان مدعی که هر کجا بگن می تونی بیاین سریع پا میشید و میگید بله ...شما در این 37 سال که سکان کشتی فرهنگ در دست تان بوده چه کردید ؟ اصلا جز به خود و نام و مقام و مسایل مربوط به خود به کاری دیگر پرداخته اید؟
این شهرستان ادب را یقین دارم بزرگواری به شما گفت تاسیس کنید خب یک افغانی را مسئول می کنید تا او چشم بسته در خدمت شما باشه ... منم هم اگر پست تو رو داشته باشم و نامه ای بنویسم به یک مرکز امنیتی که فلان شخص را رصد کنید رصد می کنند ... بعد راست و دروغ ها رو بدهید به یک افغانی تا شعری بگوید ...
ما فرهنگیان باید وقت خودمون رو اینطوری بگذرونیم ... بله این میشه که جامعه ی ما به لحاظ اخلاقی به قهقراء میره...
+ نوشته شده در جمعه ۴ تیر ۱۳۹۵ ساعت 12:43 توسط ...
|