کـَـــرب بــودی پُــر بــلا و کـــاروان ســـوی بـلا

               کــاروان ســـــالار ، فـــرزنـدِ رسـولِ مصـطفـا

کوفـــیان را نـان و خـرمـایی، بـه وجـد آورده بود

               میزبان، خـود قصد کشتن میهمــان را در سـرا

نامــه هـا آلـــوده بر رنـگ و فــــریـبِ نا کـــسان

               کـاش از نـاکـس نمـی آمـد، یَـک از آن نامـه ها

کــاروانِ تشنــه مـی آمـــد ، لبــان تفــتیده بـود

               کــودکــان را پـاســخی بر آب، تنـهــا صبــر و لا

پای کـــوبان لشگــری، بر کـــربلا کآیـد حسین!!

                یا به بیعت ســـر یَــرَد یا سَــر دهــد او در غــزا

رســـم مهـمــان داری و آییــن انســـانی نبــود

                 قـــولِ احـمــد شــد هَبـــا از نـانـجــیبانِ دغـــا

«حُسنِ یوسف را حسد بُردند مشتی ناسپاس

                  قــول احمـد را خطا گـفتند جـوقی ناسزا(۱)»

کودکی تـشنه ز دوری سـبزِگان می دید و آب

                   ناکـسان در فکــر آن تا خــون دهنـدش ناشتا

یــک نفـر بـر آفتــابِ نیـزه در دل مـی سـرود:

                   «آفتـاب آسـا رود منـزل به منـزل جـا به جـا»

          شعر نَبـوَد مـرثیه نَبـوَد، مــرا سـوز دلی ست

          بشنــوید ای دوستان، ایـن آهِ جان سـوزِ مــرا

طارق خراسانی

اشعاری که با رنگ دیگری مشخص شده از حضرتِ خاقانی شَروانی ست

۱- جوق: لغتِ ترکی ست به معنای دسته ، فوج و گروه است - "سرجوقه" که بعد ها شد "سر جوخه" نیز در ارتش ایران مرسوم بوده و هست که به معنی سر گروه می باشد و "ناسزا": فرومایه ، نانجیب

شرح بیت: تنی چند حق ناشناس بر زیبایی یوسف حسد بردند و گروهی فرومایه گفته ی پیامبر را نادرست خوانند.

تفسیر غزل : انقلاب عظیم اسلامی در شبه جزیره عربستان صورت پذیرفته و اسلام به چنان قدرتی دست یازیده بود که امپراطوری عظیم ایران را متلاشی و سیم و زر ، حوریان زمینی در چنگ گروهی از دنیا طلبان قوم بنی امیه قرار داشت ، خود خواهی و غرور تمام وجودشان را فراگرفته بود و به هیچ قیمتی حاضر نبودند از آنچه که به ناحق تحصیل کرده بودند ، بگذرند. آنان هم نماز می خوانند و هم روزه می گرفتند و مناسک حج را به انجام می رساندند و این رفتارها نه برای خدا بلکه برای حفظ موقعیت کسب شده بود این گروه در دل، محمد(ص) را پیامبر خدا نمی پنداشتند و در مجامع محرمانه و خصوصی خود او را فردی خوش شانس پنداشته که توانسته است به آنچه خواسته برسد در قلب مریض آنان چیزی که وجود نداشت این بود که محمد رسولِ خداست ، زهی خیال باطل.

خب این گروه وقتی می بینند پیامبر اسلام نیست ، علی نیست و آنان قدرت را کاملا در دست گرفته اند بیایند و قدرت را به حسین(ع) بسپارند؟ به فرزند علی (ع) که پدر بزرگوارش در خصوص بیت المال با عقیل آن کار را کرد ؟ بندگان سیم زر خدای خود را می دیدند و می پرستیدند، لمسش می کردند با آن کاخ ها می ساختند و زنانِ فراوانی را به حرم سراها می آوردند و خدای محمد را باور نداشتند و حال از خاندان مطهر پیامبر عظیم الشأن اسلام " یوسفی" مانده بود و خار چشم دشمنان اسلام، دانشمندان اهل سنت هم می دانند با آنان صحبت کرده ام و همین گفتار مرا تایید کرده اند که صرفاً مال دنیا ، حُبِ مقام و جاه طلبی، خود بینی و خود خواهی همه و همه دست در دست هم دادند و آن فاجعه ی عظیم و دردناک کربلا را آفریدند جالب است بدانیم حوزه جغرافیایی ماجرای کربلا و فرهنگ آن فراتر از کربلا ، عربستان ، ایران و خاورمیانه رفته است ، امروز در اروپا، امریکا، استرالیا ، خاور دور محققین بزرگی فرهنگ کربلا را مطالعه و پیگیری می کنند و متاسفانه متولیان فرهنگی ما نتوانسته اند آنگونه که حق حسین و خاندان حسین( ع ) است را با ایجاد برنامه های متعالی فرهنگی ادا کنند کار ها تکراری ست و در حد جهانی پیش نمی رود ، انگار آن قدیم ها، بی سوادان ما باسوادتر از ما بوده اند این محرم را پاس بدارید که محرم همه چیز به ما داد و مبادا "ولی نعمت" خود را دَمی فراموش کنیم.

دشمنان حسین، مردم کوفه را آنچنان استحمار کرده و گرسنه نگهداشته بودند که به نانی و خرما حاضر بودند دست به هر جنایتی بزنند، نامه ها همه دروغ ، دعوت ها زهرآکین و دشمنان در لباس دوست ، بندگانِ سیم و زر بی قرار کشتن حسین، تا بزرگترین مصلح و امام پاک حاضر در بین خود را از میان بردارند تا بهتر به زندگی ننگبن خود ادامه دهند و کاخ های سر به فلک کشیده را بهتر بنا کنند ،تا ...

آنان بویی از اسلام نبرده بودند بی رحمی و شقاوت به کودکان در ماجرای کربلا غوغایی بپا کرده بود، کاری که هم اکنون صهیون ها انجام می دهند و کودک کشی جهود ها از قدیم معروف است در مشهد به یاد دارم جهودی بچه ای را از بغل مادرش ربود و آن مادر به لطف خدا و کمک مردم توانست کودکش را از دست آن جانی به در آورد، ماجرا از این قرار بود که جهود ها بچه ی مسلمانی را می ربودند و به او خوب غذا می دادند تا چاق و فربه شود سپس درجایی حلقه می زدند و هریک آن بجه را به سوی خود دعوت می کرد و همینکه آن کودک به وی نزدیک می شد با آهنی تیز ضریه ای بر تن کودک وارد می آوردند تا از خون ریزی بمیرد ، دوستانم به من می گویند تو چرا ضد صهیون هستی؟ شاید کمتر کسی حرفِ مرا باور کند ولی من معتقدم که یک مسلمان قادر نیست که فرزند رسول خدا را سر ببراند و بر این عقیده سخت پای بر جا مانده ام که قوم یهود در صفوف مسلمانان نفوذ کرد و فجایع بسیاری را یکی پس از دیگری آفرید، چرا حضرت امام (ره) فرمودند انقلاب را به دستِ نا اهلان مسپارید؟.

۱ آذرماه ۱۳۹۱