صحبت از قانون مکن قانون برای مفسد است
هرج و مرج اقتصادی خود دعای مفسد است

کشوری در دستِ مفسدهای بی شرم و حیا
هر کجا باشد گرانی ردِِ پای مفسد است

غم مخور در کشتی توفیق هستی، ای رفیق
صحبتِ هر روزه ی آن ناخدای مفسد است

گر بپا گردد قیام گشنگان، بی هیچ شک
قومِ نادان همصدا و همنوای مفسد است

ملتی خاموش و قاضی خفته و عالِم خراب
موجبات شادی و حمد و ثنای مفسد است

خواب هستی ای عزیز نازنینم خوابِ خواب
کی شوی بیدار؟ وقتی لای لای مفسد است!! [1]

خون دل هایی که نان سفر های مردم است
بی گمان از برکت رنگِ حنای مفسد است

رو سری را می برد بانوی ایرانی به سر
آنکه از سر برده آن را خود جفای مفسد است

صبر کن، آرام باش و حرفِ دنیا را مزن
این شعارِ احمقان، مشکل گشای مفسد است

از چه مردم سر به زانو برده اند از درد و رنج؟
ریشه ی آن بی گمان زیر ردای مفسد است

طارق خراسانی

[1]. لای لای
لغت‌نامه دهخدا
کلمه ای که در هنگام خواب کردن کودکان بر زبان آرند.

11 اردیبهشت 1402