تنها نه دل بسان زلزله ی بَم فرو نشست
دیدم به غم نشسته خاکِ وطن هم، فرو نشست

دریاچه ی ارومیه در اوج زندگی
در دستِ جهل آمد و نم نم فرو نشست

اخلاق رفت و صفا رفت و عشق رفت
زین رو بنای حوصله کم کم فرو نشست

از "دینَ" هماره عِزَّتِ انسان به اوج بود
"مذهب"رسید از رَه و آدم فرو نشست

این گفته ام قبولِ مردمِ اهلِ نظر بود
بی مایگان به صدر و عالِم عالَم فرو نشست

22 دی 1402

طارق خراسانی