زنده یاد فرج الله بیدختی

هر غمی، شامِ تو را یلدا نسازد عشق نیست
با امید دیدنش... فردا نسازد عشق نیست


عشق یعنی اینکه: می‌خواهی؛ نمی‌خواهد تو را
از تو؛ او تا در دل خود، "ما" نسازد عشق نیست


عشق یعنی قبله او؛ یعنی که مکّه، قبله نیست
تا درِ دوزخ... به رویت وا نسازد، عشق نیست


عشق یعنی اشک پوتیفار را انکار کن
پیرهن... وقتی تو را رسوا نسازد عشق نیست


معنیِ هر دوستت دارم که گوید، در پی‌اش
سیصد و ده تا "اگر - امّا" نسازد عشق نیست


شیخ یعنی عقل کلّ و... عشق هم یعنی جنون
عقل را تا عشـق؛ کلّه پا! نسازد عشق نیست


زاهدان؛ تسبیح جای دانه‌ی انگور نیست
شیخ... در میخانه تا مأوا نسازد عشق نیست
...
عشق می‌ورزیم و سربازیم و حلّاج و خوشیم
عشق وقتی سربه‌دار از ما نسازد عشق نیست.