از حضرت استاد ابراهیم حاج محمدی

منبع : sherepaak.com

زبان وا می‌کند وقتی به عرعر بالعیان یابو
صدایش می‌رسد تا ماورای کهکشان یابو

نه کم در می‌رود پی‌درپی از او ضرطه چون دارد
به موی خرس می‌بافد زمین بر آسمان یابو

خری دیدم به نعلش می‌زد القشتک که از فردا
رفاقت می‌کند با او فلان‌بن فلان یابو

کمافی‌السّابق است آوازه‌اش مشهور در عالم
کماکان باطنش در ظاهرش دارد نشان یابو

اگر دیدی که سُم کوباند و دُم جنباند، آگه باش
پیامک می‌دهد اینگونه این یابو به آن‌ یابو

شبی از پیرِ پیرِ خویش -《موسی‌چمبه》 می‌پرسید
چرا از چشمِ بد هرگز نمی‌بیند زیان یابو؟

جوابش داد ای ابله نمی‌دانی مگر دارد
به یابوئیِ خود از چشم بد هر آن امان یابو

پُر است این عالم از امثال او هر لحظه چون پیدا
فراوان در فراوان می‌شود در هر کران یابو

ندارم جرعه‌ای شک، گورِ او را کَنده خواهی دید
هماوردی کند وقتی که با شیر ژیان یابو

به خون آغشته خواهی دید نعشش را بلا تردید
به خون آلوده دستش هست “بنیامین نتانیابو"