دوباره صحبت عشق است و شورِ عرفانم
دوباره دل چه به یادت! به سوگ، چشمانم

کمر به قتل تو بستند همنشینانی
چگونه آن دو سه تن را زِ خادمان خوانم؟

کبوتری به حَرَم جانِ من بوَد آقا
به صَحنِ پاکِ تو پرواز می کند، جانم

تو پادشاهِ خراسان ؟ نه ، شاهِ ایرانی
کسی بجز تو نباشد امیر و سلطانم

به شاعرانه ترین نغمه های این گردون
به جانِ آهوی از مرگ رَسته، می دانم

به روز حَشر که رَمزِ نجاتِ من این است:
غلامِ دَرگهِ ماهِ تو، در خراسانم

12 آبان 1392 طارق خراسانی