سوختم

منبع : sherepaak.com
من که عمری در پی یک جو تسلا سوختم
باز هم در آتش حسرت سراپا سوختم
شعله جولان داد پیش چشم دریاها و من
فارغ از اندیشه ی امروز و فردا سوختم
غرق در انبوه آتش شکل مرگ خویش را
دیدم از نزدیک و در حال تماشا سوختم
می شود خاموش آتش با صدای آب هم
“شور بختی بین که در آغوش دریا سوختم”
یادتان باشد که در خوف و رجا وقتی که شد
غنچه ی آتش لب ساحل شکوفا سوختم
میهنم را مثل جانم می پرستیدم ولی
بر سر عشقم به این غمخانه تنها سوختم
چشمهایم سخت دلتنگ تماشای تو بود
کودکم! من با همان چشمان شهلا سوختم
اسمت آمد روی گوشی مرده بودم پیش از آن
بی صدا در خویش گفتم با تو؛ بابا سوختم
رفته بودم در پی یک لقمه نان قسمت نبود
مست عطر ناب دریا بودم اما سوختم
#زهرا_وهاب_ساقی 🖤 🔥
” شور بختی بین که در آغوش دریا سوختم(رهی معیری)
#بندر_عباس
+ نوشته شده در سه شنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴ ساعت 8:44 توسط ...
|
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است