برای قدس
کوتاه باد، دستِ ستم از سرای قدس
پاشیده باد، کاخ ستم از دعای قدس
نامُسلم است آنکه بخواند نماز و لیک
خنجر کشد به سـینه درد آشنای قدس
ازدل عزیزدل چه بگویم سخن؟ که دل
درماتم است ومحنتِ ماتم سرای قدس
دلتنگِ قدس بوده و دورم از آن دیار
جان در فغان نشسته و دارد هوای قدس
عمری گذشت و مرا جان به لب رسید
کاین ظلم بی شمار، نباشد سزای قدس
ازعرشیان چه توان گفت؟ مگر همین
خون می رود ز دیده ی شان از بلای قدس
دانم «نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق»
طارق تو عاشقانه سخن گو، برای قدس
طارق خراسانی
+ نوشته شده در دوشنبه ۲۶ خرداد ۱۴۰۴ ساعت 21:27 توسط ...
|