در خلوت نگاهت اگر دل رها کنم
با جان و دل برای جهانی دعا کنم

از زخم چشم شور حسودان شور چشم
با پرتو‌ نگاه تو دفع بلا کنم

در معبدی که وا شده رو به شکوه عشق
بنشینم و خدای خودم را صدا کنم

اندوه ما شبیه غم آب و نان نبود
درد فراق یار مداوا کجا کنم ؟

عالم اگر که محضر یار نجیب ماست
در محضرش مباد پشیزی خطا کنم

دستی ز غیب آمده اکنون به یاری ام
خاکم به سر که دست خدا را رها کنم

طارق خراسانی

۱۵ خرداد ۱۴۰۴