خداوند قادر : اسرائیل محو خواهد شد ماه را باید تماشا کرد و رفت | سیدمحمدرضالاهیجی

موشح

موشح زیبایی از دکتر سیدمحمدرضالاهیجی

ا : ای عشقِ آتشینِ غزل‌هایِ دلستان
ب : بانیِ عارفانه‌ترین شعرِ شاعران
پ : پَر زد کبوترِ دلِ شاعر به‌سمتِ تو
ت : تا خامه‌ای بگیرد از آن شاهِ مهربان
ث : ثاقب شد از ملاحتِ لطفِ بیانِ تو
ج : جانِ کلام و قلب و ضمیرِ سخنوران
چ : چشمِ دلی‌ که روشن از آن ماه می‌شود
ح : حالش بُوَد بِه‌از همه اَجرامِ کهکشان
خ : خوانِ بسیطِ عشق و کراماتِ بی عدد
د : در منطق و مقامِ تو جمع‌اند بی گمان
ذ : ذوقِ قلم به هرچه نوشتن مُیسّر است
ر : روحی فداک، اگر که تو باشی در این‌ میان
ز : زهدم اگرچه دستِ قلم را گرفته است
ژ : ژاژم به پیشِ منظرِ آن خسروِ جوان
س : سِرُاللَّهیّ و معدنِ اسرارِ اَکملی
ش : شمسی ‌که بی اُفولی و پیوسته جاودان
ص : صبحی‌ که شاعرانه به‌ شب حمله می‌بری
ض : ضربِ زمانِ عشقی و خورشیدِ بیکران
ط : طبعی ‌که منحصر به کمالاتِ مطلقی
ظ : ظالم گداز و ظلم ستیز و امیرِ جان
ع : عالم به علم و عامل بر امرِ مصطفیٰ
غ : غرقِ خدا و نورِ علیٰ نور و جانفشان
ف : فارغ ز خویش و منصبِ دنیایِ بی بها
ق : قاریِ حقّ و قائدِ محبوبِ خوش‌زبان
ک : کافی به کُلّ و جامعِ حُسن و عنایتی
گ : گنجِ گران و شارعِ ربّانیِ جهان
ل : لاٰممکن از فروغِ وجودت فرارِ دل
م : مولایِ عرش و فرش و شهیدان و خاندان
ن : نازم نمازِ ظهرِ تورا ای قتیلِ عشق
و : وَلله شنیده شرمِ عطش از دلت اذان
ه : هفتادو دو غزل شده احلیٰ مِن الْعسل
ی : یک دیده‌ است اشک ودگر دیده‌ خونچکان

✍#سیدمحمدرضالاهیجی
🌐http://sherepaak.com/poetry/الفبایِ-عشق
@sherepaakchanel

خواب رفت

فرا نوشت :

سیدمحمدرضالاهیجی در ایران بسربرده و پزشکی حاذق و جراحی زبر دست است، سال هاست هر دو پای خود را از دست داده و بدین خاطر بازنشسته زود هنگام شده است.

اما این پزشک. متعهد و عاشق بصورت رایگان در بیمارستان ها به امر جراحی مشغول است.

ای کاش بزرگان اهل دل او را به مهرنواخته و این شاعر بزرگ را به ملت ایران معرفی کنند.

این شاهکاری از اوست:

با صدایِ بالِ کفتر یاکریمی خواب رفت

با نوایِ روضه‌خوان صحنِ قدیمی خواب رفت

عشق آمد گُل بچیند از لبانِ شاعرت

در میانِ دودِ اسپندِ نسیمی خواب رفت

باز در نقارخانه پیرِمردی اهلِ دل

با سلامِ ساعتِ هشتِ کریمی خواب رفت

ابری از عرش آمد و بر سنگفرشِ کشورت

اقتباس از گریه کرد و در حریمی خواب رفت

رویِ نبضِ سردِ سرماخورده‌ٔ بغضِ گلو

اشکِ گرمِ دخترِ رز با شمیمی خواب رفت

پابه‌پایِ قلبِ آهو، پابه‌پایِ مرغِ عشق

با دویدن سمتِ تو هر ترس و بیمی خواب رفت

پنجره فولادِ چشمِ خادمان و زائران

با کلام‌ُالله لبخندِ حکیمی خواب رفت

مرگ رفت و رختِ خود کند و برایِ تا ابد

با ضمانت‌نامه‌ و میلِ زعیمی خواب رفت

از دل و جان و جهان و خاطرِ بیمارِ ما

غمزه‌ٔ غم با نگاهِ مستقیمی خواب رفت

بویِ پیراهن نمی‌آید اگر از راهِ دور

پایِ دفتر ذکرِ خیرِ ماه‌سیمی خواب رفت

ـــــــــــــــــــــ
سیدمحمدرضالاهیجی
ـــــــــــــــــــــ
ساکوتی.هند