جهان آفرین بر جهان یار باد ماه را باید تماشا کرد و رفت | ۱۴۰۲/۰۱/۰۸ - ۱۴۰۲/۰۱/۱۴

واکنش جالب امام جمعه اردبیل به امر به‌ معروف با سطل ماست!

ماه را باید تماشا کرد و رفت

حضرت آیت الله عاملی عزیز این که سطل ماست و برای سر و صورت آن بانوان مفید فایده بوده است، آن اسید پاشی اصفهان را که در پس پرده، نادانی در لباس پیامبر آمرش بود را چرا تقبیح نفرموده بودید؟

بارها گفته و باز عرض می کنیم مگذارید انقلاب اسلامی این گوهر الهی را به خاطر یک لچک افراد نادان به نابودی بکشانند.

رهبر عزیز فرموده اند:

هر کسی با بدحجاب ها برخور د(فیزیکی) کند زندانش کنید.

به خودی ها و گروهی نادان بفرمایید کاسه داغتر از آش نشوند.

واکنش جالب امام جمعه اردبیل به امر به‌ معروف با سطل ماست!

امام‌جمعه اردبیل و عضو مجلس خبرگان رهبری به فیلم منتشر شده درباره برخورد با بی‌حجابی از طریق ماست‌پاشی واکنش نشان داد.

واکنش جالب امام جمعه اردبیل به امر به‌ معروف با سطل ماست!  + ویدئو

کد خبر: 605083

۱۴۰۲/۰۱/۱۴ ۱۰:۴۰:۰۰

اعتمادآنلاین |

آیت الله عاملی امام‌جمعه اردبیل و عضو مجلس خبرگان رهبری در واکنش به امر به معروف و نهی از منکر از طریق سطل ماست که اخیرا ویدئوی آن در شبکه های اجتماعی منتشر شده است گفت: حرکت غلطی که در برابر بی‌حجابی انجام داده‌اند را به‌حساب دین ننویسید، دین این گونه نمی‌گوید. امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر مشروط به تأثیر است.

وی در ادامه افزود: یک مسلمان باید بگردد و مؤثرترین راه را برای امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر پیدا کند نه اینکه اهانت یا تندروی کند. اینها مؤثر نیستند؛ بلکه نتیجه عکس و لجاجت کامل ایجاد می‌کند

خون تازه

ماه را باید تماشا کرد و رفت

این قصیده بدیع و باشکوه را بخوانید، زیرا چند روز دیگر مقاله ی مهمی خواهم نوشت.

منبع : sherepaak.com

سروده خانم زهرا آهن

شاعر برتر سال 1401 وبسایت شعر پاک

بر بوم لحظه غصه سرآمد کشیده ام
از زخم چشم آن که نیامد کشیده ام
.
آغشته بود خنجر پشتم به زهر عشق
از دوست نارفیقی بی حد کشیده ام
.
ناجورچین زندگی‌ام چفت و جفت نیست
خود را شبیه قطعه‌ی مفرد کشیده ام
.
بر قبر بی جنازه‌ی غم گریه کرده ام
حتی بر آن مقرنس و گنبد کشیده‌ام
.
اما چگونه می‌شود از خستگی نگفت
وقتی که رنج باید و شاید کشیده ام
.
دیگر بس است هر چه که ماتم به دل شدم
هر چه طلسم و طالع ابجد کشیده ام
.
با انحراف قبله‌ی پرهیز هیز ترس
سجاده ای به باور مرتد کشیده ام
.
دستی به گوش و بر سر رویای مرده‌ام
عزمی به آرزوی مردد کشیده ام
.
قلبی برای شادی امید کهنه‌ام
شوری به شکل نبض بسامد کشیده‌ام
.
در انعکاس روشن ماه از یقین آب
تصویر آن زنی که نترسد کشیده‌ام
.
هر چند بغض ثانیه‌ها پیر و تیره بود
با خون تازه بر خفقان رد کشیده ام
.
وقتی که رود صد من دیگر روانه شد
دریای پر تلاطم مقصد کشیده ام
.
با شوق آسمان صدف ریز روز نو
بر جزر مکر پیله‌ی شب مد کشیده‌ام
.
با اینکه باز یک تنه در خود شکسته‌ام
بر سیل زندگی به عدم سد کشیده ام
.
بن بست باز کوچه‌ی انکار جبر را
با بوق اعتراضی ممتد کشیده‌ام
.
آمار رسمی از گل پرپر کسی نگفت
از بهت شاخه داده و درصد کشیده ام
.
بیداد باد غنچه شکن بی جواب نیست
توفانی از خروش پیامد کشیده ام
.
تا انقراض نسل تبرهای بی پدر
زهدان مادری که نزاید کشیده ام
.
شلتوک پوک و میوه‌ی بی بته نیستم
از پینه‌های دست پدر قد کشیده ام
.
در شعر بر خلاف سخن چین دوره گرد
از خون دل هر آنچه برآید کشیده ام
.
بر چشم های خیره‌‌ی حق السکوتِ دار
تلقین مرده خواندم و اشهد کشیده ام

من این غزل برای تو گفتم که شاعری

شاعر به یاوه لب نکند باز ، هان به هوش
گو شاعرانِ یاوه سرا را، که لب خموش

شایسته شاعری که حذر کرد از سه قوم
اربابِ ریب و زور و زر از زُمره ی وحوش

هم او خَرَد به نقدِ دل و جان سه چیز را
عشقِ نگار، ساغرِ می ،پندِ میفروش

گل واژه ای نبوده بجز مژده ی امید
جز دوستی که دیده به گلنغمه سروش؟

بار غم است و عشق و حقیقت که می کشد
هر شاعری به وقتِ دل آشوبی اش به دوش

من این غزل برای تو گفتم که شاعری
طبعت بود همیشه پر از جوش و پر خروش

زالِ جهان، عروسِ دلِ هرزه گردهاست
نازم کسی، که دل به دَر آورده زین نقوش

با ما بیا به میکده، در بزمِ عاشقان
از جان ترانه ساز، به گلبانگِ نوش نوش

طارق خراسانی

1392/11/17

مرثیه خوانِ مرگِ روزگارانِ خوشِ مردم باش

حضرت دولت را چه غم از اندوهِ مردم؟ !

دلار را گران فروشد و تورم را گران و گرانتر تا سر از کهکشانها به در آورد.

ما یک "نه نه قلی" داریم که هِر را از بِر تشخیص نمی دهد، امروز گفت:

دولت را به من بسپارند بهتر از این ها کشور را اداره خواهم کرد.

باور من هم همین است اگر دولت را نه نه قلی اداره کند روزگار مردم بهتر خواهد شد.

حضرت دولت، دلار را برسان به 100 و بنشین خانه و مرثیه خوانِ مرگِ روزگارانِ خوشِ مردم باش.

 قسم به عشق بجز عشق زندگی هیچ است

​​​​


زمانه می گذرد آنچه پایدار بود
به داوِ اولِ تاریخ آن سخن باشد

به دانش و ادب و معرفت شود مشهور
کسی به ظاهر و باطن چو ماهِ من باشد

جهان به هیچ نی ارزد ولی برای بقا
هرآنچه ثابت و سیار در تکاپویند

درود مردمِ آزاده نذر آنانی ست
که گنجِ معرفت از چشمِ یار می جویند

قسم به عشق بجز عشق زندگی هیچ است
مرا که عمر به پایان رسیده می دانم

هر آنکه عشق ندارد وجودش آگه نیست
ترانه ای ست به خلوت همیشه می خوانم

طارق خراسانی

12 فروردین 1402

محمد رفت تا معراج ،وقتی شد تو را صاحب

#محمدجواد_منوچهری
#السلام‌علیک‌یا‌ام‌المؤمنین‌خدیجة‌الکبری

منبع: sherepaak.com

همان دینی که شد مدیونت از شعب ابیطالب
بر عالم کرده تکریم تو را مهر آفرین واجب

شدی زینت فزای خانه ی طاها و آوردی
گلی یکتا و در شان علی ابن ابیطالب

خدا را دیده ای در چشمهایش بی گمان بانو
که قلبت شد به عشق «رحمة للعالمین» راغب

کم آورده است حاتم از شکوه بذل و بخشش هات
و در تحریر اجر نیکی ات در مانده شد کاتب

شدی سنگ صبور خاتم و نگذاشتی یک آن
شود غم بر وجودش در هیاهوی زمان غالب

اگرچه وصف تو سخت است ام المومنین شاید
محمد رفت تا معراج ،وقتی شد تو را صاحب

شهادت یکی از نظامیان سپاه در حمله رژیم صهیونیستی | اطلاعیه سپاه پاسداران در پاسخ به جنایت اسرائیل

ماه را باید تماشا کرد و رفت

به یاد دارم زمانی که صهیونیست ها شبانه روز غزه را موشک باران می کردند و شاعران آزاده و ضد استکبار اشعاری جانگذار می سرودند عزیزی پیام دادند که ما نمی توانیم الان مقابله به مثل کنیم و باید قدرتمند شویم و مشغول این امر مهم هستیم.

حالا که به فضل الهی ارتش نیرومند شده است حداقل یک سیلی باید به گوش صهیونیست های جانی نواخت تا سرجای خود بنشینند.

جمعه ۱۱ فروردین ۱۴۰۲ - ۱۳:۴۶

شهادت یکی از نظامیان سپاه در حمله رژیم صهیونیستی | اطلاعیه سپاه پاسداران در پاسخ به جنایت اسرائیل

روابط عمومی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در اطلاعیه‌ای از شهادت پاسدار رشید اسلام " میلاد حیدری " از مستشاران نظامی و افسران پاکباخته سپاه در حمله جنایتکارانه سحرگاه امروز ( جمعه) رژیم صهیونیستی به حومه دمشق سوریه خبر داد.

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

به گزارش همشهری آنلاین و به نقل از سپاه نیوز، در اطلاعیه روابط عمومی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی آمده است: سحرگاه امروز جمعه یازدهم فروردین ماه ۱۴۰۲ مصادف با نهم ماه مبارک رمضان ، پاسدار رشید اسلام " میلاد حیدری " از مستشاران رشید نظامی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سوریه ، در حمله جنایتکارانه رژیم صهیونیستی در حوالی دمشق به شهادت رسید.

در این اطلاعیه با محکومیت سکوت و بی عملی مجامع موثر جهانی در قبال جنایت آفرینی ها و تجاوزات مکرر رژیم صهیونیستی و ادامه نقض حاکمیت و تمامیت سرزمینی یک کشور مستقل عضو سازمان ملل ، تاکید کرده است: بی‌تردید رژیم جعلی و جنایتکار صهیونیستی پاسخ این جنایت را دریافت خواهد کرد.

این اطلاعیه با تبریک و تسلیت شهادت این افسر مؤمن، مخلص، فداکار و پاکباخته به خانواده معظم و آحاد همرزمان مجاهد و گرانقدر ایشان اعلام کرده است: آئین‌های تشییع، تدفین و خاکسپاری شهید عالی‌قدر متعاقباً به آگاهی ملت شریف ایران رسانده خواهد شد.

کد خبر 751041

عقرب زرد/ این انقلاب نابود ناشدنی ست

ماه را باید تماشا کرد و رفت

وقتی به این شهداء بزرگ و بی نظیر فکر می کنم و به ارتش قدرتمند اسلام که هزاران شهید چون چمران، همت،علی چیت‌سازان و قاسم سلیمانی ها دارد خنده ام می گیرد که ایادی دشمن در کانال های من و تو و اینترنشنال با لبخند های کریه وعده پیروزی به خود می دهند!

این انقلاب نابود ناشدنی ست

۱۳:۱۱ ۱۴۰۲-۱-۸

۲۲۰

این جوان ریش خرمایی کیست؟/ فرمانده‌ی مو بوری که لقبش «عقرب زرد» بود

همه‌ نیروهایش شهید شدند. خودش ماند و خدای خودش. باید برمی‌گشت ایران. تنها، مجبور به عقب‌نشینی شد که توی راهش به یک گروهان از صدامی‌ها رسید. یا باید اسلحه‌اش را می‌گذاشت زمین و زیرپیرهنی سفیدش را درمی‌آورد و سر دستش می‌گرفت و داد می‌زد: «تسلیم» یا اینکه همان کاری را می‌کرد که فقط عقرب زرد از پسش برمی‌آمد.

این جوان ریش خرمایی کیست؟/ فرمانده‌ی مو بوری که لقبش «عقرب زرد» بود

خبرگزاری فارس؛ حنان سالمی: یک نوزاد سرخ و سفید بود؛ با موهای ریز زرد و بور که شاخ روی کله‌ی کوچکش ایستاده بود. وقتی پدرش بغلش گرفت تا اولین اذان را زیر گوشش بخواند با چشم‌های آبی و درخشانش توی صورتش خندید. پدر هم که با دیدن زلال چشم‌های «علی» یاد فرات و تشنگی سید الشهدا (ع) افتاده بود، پسرش را نذر کرد که «سقا» شود!

آن روزها توی همدان این نذرها رسم نبود. اصلا از آن‌جا که خانه‌ی پدری علی بود تا علقمه و کربلا آن‌قدر راه بود که این نذر از سرش بیفتد. صدام هم که تمام راه‌های رسیدن به کربلا را بسته بود و بهانه‌ی خوبی بود برای جا ماندن از قافله‌ی سیدالشهدا (ع) و تکرار زمزمه‌ی «یا لیتنا کنا معکم و نفوز فوزاً عظیما». اما مگر می‌شد سقای علمدار نتواند خودش را به خیمه‌ی حسین (ع) برساند؟ علی بزرگ می‌شد؛ مثل بذری که سینه‌ی خاک را برای نخلی تنومند شدن می‌شکافد و سرش را به آسمان می‌رسانَد. سر نترسی داشت سقا و شده به قیمت سرخی خونش، دنبال رسیدن به کربلا بود.

فرمانده‌ی نوزده ساله

سن و سالی نداشت که برای علمداری، سرش را سپرد به خدا و خودش را رساند به جبهه‌ی مهران. بیشتر از خودش می‌فهمید! عاقله مردی بود در کالبد پسری نوجوان که تازه پشت لبش سبز شده. به زبان عربی مسلط بود. یک تنه و یک نفس، انگار که مثلا یکی از خود عراقی‌ها باشد تا بیخ سینه‌ی سنگرهایشان می‌رفت و عین خیالش نبود. از این طرف هم چهار گردان چشم به راه یک اشاره‌ی دست او بودند که چه کنند.

اولین بار نبوغ این نوجوانِ چشم آبیِ مو بورِ کله شقِ نترس را «علی شادمانی» کشف کرد اما وقتی قصه‌ی جنون سقا دهن به دهن پیچید «حاج همت» نتوانست بی‌خیال خلاقیتش شود؛ هرچند «همدانی» زودتر دست جنباند و به سقای نوزده ساله‌ی همدان، حکم فرماندهی داد! آن هم فرماندهی کجا؟ علی نوزده ساله شد فرمانده‌ی اطلاعات و عملیات لشگر «انصار الحسین».

جوان ریش خرمایی

توی یکی از جلسات، فرمانده قرارگاه نجف پرسید: «این جوون ریش خرمایی که همه جا حرفشه، کیه؟» یکی از فرماندهان گفت: «مسؤول اطلاعات و عملیاته؛ اعجوبه‌ایه تو کار اطلاعات» وقتی علی را صدا زدند تا آخرین گزارشش را بدهد، روبه‌روی نقشه ایستاد و با انگشت روی جاده‌ی «زرباطیه» به «بدره» کشید و ریز به ریز به فرماندهان گفت که فرمانده تیپ عراقی کی می‌آید، با چه می‌آید، از کدام خط می‌آید و کجا می‌رود. چشم‌های فرمانده‌ی قرارگاه از تعجب گرد شده بود. چه کسی باورش می‌شد که این جوان و نیروهایش توانسته‌اند توی یک ماه، خطوط سه و چهار بعثی‌ها را این‌طور دقیق شناسایی کرده باشند اما سقا از پسش برآمده بود.

علی دست بردار نبود و دست آخر خودش را به کربلا رساند! آن هم نه یک بار و دو بار که چند بار. بعثی‌ها را عاصی کرده بود. همه جا بود و هیچ جا نبود. نیششان می‌زد و دستشان به علی نمی‌رسید. آن‌قدر کفری‌شان کرد که اسمش را گذاشتند «عقرب زرد»! وقتی گزارشش را به «صدام» دادند خیلی عصبانی شد. فرماندهیشان را به هم ریخته بود و «بعث» زیر سوال رفته بود. می‌گویند روی میزش کوبیده و یک جایزه‌ی سنگین برای سرش گذاشته اما کدام دست بود که به عقرب زرد برسد؟

اسیر گرفتن با دست خالی

در یکی از عملیات‌هایش که توی خاک عراق بود همه‌ی نیروهایش شهید شدند. خودش ماند و خدای خودش. باید برمی‌گشت ایران. تنها، مجبور به عقب‌نشینی شد که توی راهش به یک گروهان از صدامی‌ها رسید. یا باید اسلحه‌اش را میگذاشت زمین و زیرپیرهنی سفیدش را درمی‌آورد و سر دستش می‌گرفت و داد می‌زد: «تسلیم» یا اینکه همان کاری را می‌کرد که فقط عقرب زرد از پسش برمی‌آمد.

علی جلو آمد. با همان سرِ افراخته و سینه‌ی فراخ و نگاه نافذش. روبه‌رویشان ایستاد و گفت: «من علی چیت‌سازیانم؛ عقرب زرد! اگه مقاومت کنید تا آخرین گلوله باتون می‌جنگم و الا تسلیم بشید و جون سالم به در ببرید.»

علی، دست خالی، صد و چهل نفر را اسیر گرفت و برگشت. وقتی به خاک ایران رسید، دیده‌بان‌ها جمعیتی دیدند که یک نفر مدام دور آن‌ها می‌چرخد و به جلو هدایتشان می‌کند. اسلحه‌ها برای شلیک آمده می‌شود اما جمعیت هر چقدر نزدیک‌تر می‌شد آن مرد جوانی که دورشان می‌چرخید آشناتر به نظر می‌آمد، تا اینکه وقتی روبه‌رویشان قرار گرفت دیدند آقای فرمانده است، همان فرمانده‌ی به قول خودی‌ها، «ریش خرمایی» و به قول بعثی‌ها، «عقرب زرد».

سردار «علی چیت‌سازان»، آن سقای همدانی، سرانجام در چهارم آذر سال یک هزار و سیصد و شصت و شش، در منطقه «ماووت»، و در حالی که در گیر و دار عملیات شناسایی بود، در سن بیست و پنج سالگی خودش را به قافله‌ی سیدالشهدا (ع) رساند و به دست شمرهای زمانه‌اش، به شهادت رسید.

از سیم خاردار نفست عبور کن!

نقل قول معروفی از شهید چیت سازان وجود دارد که رهبر انقلاب نیز به آن اشاره کرده‌اند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای:«این حرف من نیست، حرف یک رزمنده‌ی همدانی است که اگر چنانچه از سیم خاردار میخواهی رد بشوی، اوّل باید از سیم خاردار نفْست عبور کنی. وقتی گرفتار خودمان هستیم، نمیتوانیم کاری انجام بدهیم؛ این را آنها به ما یاد دادند؛ این را آن جوان ۲۰ ساله یا ٢۵ ساله‌ی رزمنده به ما تعلیم داد، از آنها یاد گرفتیم؛ این یک ثروت عظیم است.» ۹۵/۱۲/۱۶

پایان پیام/

ستاد کل نیروهای مسلح یک بیانیه مهم صادر کرد

ستاد کل نیروهای مسلح یک بیانیه مهم صادر کرد

ستاد کل نیروهای مسلح به مناسبت ۱۲ فروردین و روز جمهوری اسلامی یک بیانیه صادر کرد.

ستاد کل نیروهای مسلح به مناسبت ۱۲ فروردین و روز جمهوری اسلامی یادآور شد که در حال حاضر، همه گزینه‌های نظامی، امنیتی، سیاسی و فرهنگی در کارزار با ملت ایران، ناتوان و ناامید گردیده است.

در بیانیه ستاد کل نیروهای مسلح آمده است:

دوازدهم فروردین‌ماه یادآور روزی است که حضرت امام خمینی (ره) استقرار نظام مقدس جمهوری اسلامی در کشور را به انتخاب مردم واگذار کرد و ملت ایران که پیش‌ از این، در جریان مبارزات علیه بنیان‌های طاغوتی یک حاکمیت ظالم و موروثی، اراده انقلابی خود را به رخ جهانیان کشیده بود، با رای اکثریت و قاطع مردم، استقرار حاکمیت اسلام را تثبیت نمود و این‌گونه امام و امت در مسیری واحد، جمهوریت و اسلامیت نظام را به عرصه تحقق قطعی رساندند.

انقلاب اسلامی ایران بر مبنای هویت الهی و نیز سازگاری تمام و کمال با فطرت‌های عالی انسانی از همان سپیده‌دم پیروزی، مورد اقبال آحاد انسان‌های آزاده در سراسر جهان قرار گرفته و روح معنویت، استقلال‌خواهی و ظلم ستیزی را در کالبد ملت‌ها دمیده است و به مدد همین مقبولیت و نفوذ معنوی در میان آزادگان جهان در نبرد با نظام سلطه شرایطی را رقم زد که در حال حاضر، همه گزینه‌های نظامی، امنیتی، سیاسی و فرهنگی در کارزار با ملت ایران، ناتوان و ناامید گردیده است.

پیروزی و سربلندی نظام مقدس جمهوری اسلامی در برابر جبهه کور اهل سلطه، علاوه بر پایگاه مردمی، مرهون انفاس قدسیه امام راحل (ره) و رهبری حکیمانه و الهی مقام معظم رهبری حضرت امام خامنه‌ای است که با احیای گنجینه ایمانی ملت بصیر ایران، کشور و مردم را ذیل پرچم اصل مترقی ولایت فقیه در برابر زنجیره‌ای از توطئه‌ها، ترفندها و نقشه‌های شیطانی و جنگ ترکیبی دشمن متحد کرده‌اند تا نصرت جمهوری اسلامی ایران در این مسیر، نصرت خدا باشد.

پیشرفت حیرت آور و عزیمت موفق به سوی ایران قوی باعث شده است که نظام سلطه از همه ظرفیت‌ها برای جلوگیری از این بالندگی و اقتدار استفاده کند. از جمله در پاییز سال گذشته، دشمنان و در رأس آن، رژیم تروریستی آمریکا و صهیونیسم بین‌الملل با خیالی خام، تصور می‌کردند با ایجاد جنگ ترکیبی و نیز اردوکشی خیابانی به وسیله پیاده نظام خود و برهم زدن امنیت عمومی مردم، می‌توانند استحکام مردمی نظام را مورد تهدید قرار دهند، اما حضور میلیونی مردم با بصیرت، مقاوم و غیور ایران در راهپیمایی ۲۲ بهمن، نشان داد محاسبات دشمن غلط بوده است. از این رو، می‌توان ۲۲ بهمن ۱۴۰۱ را تصویری از رجوع به رأی مردم و در امتداد اولین انتخابات واقعی این ملت، یعنی همه‌پرسی ۱۲ فروردین ۵۸ دانست.

ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران به فضل الهی و برکت پشتیبانی ملت شریف و قهرمان ایران و نیز تحت تعالیم فرماندهی معظم کل قوا حضرت امام خامنه‌ای بار دیگر با گرامی‌داشت یاد، نام، خاطره و آرمان بنیانگذار انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) و شهدای همیشه جاویدان انقلاب اسلامی به ویژه شهیدان والامقام همچون حاج قاسم سلیمانی و صیاد شیرازی، یوم‌الله ۱۲ فروردین ماه روز جمهوری اسلامی را به ملت آگاه ایران تبریک عرض نموده و شعار سال«مهار تورم و رشد تولید» در سال ۱۴۰۲ را در سرلوحه برنامه های خود قرار داده و با عنایت خداوند متعال در جهت تحقق آن، تمام ظرفیت ها را بکار خواهد بست. در طی چهار دهه گذشته یکی از سیاست‌های اصلی استکبار، جلوگیری از پیشرفت و از کار انداختن تولید کشور بوده است، اما تجربه به ما آموخته است که هر زمان مردم در صحنه حضور داشته اند، کارهای ناشدنی انجام و مشکلات بزرگ حل شده است.

رسیدن به آینده‌روشن و پیشرفت ایران اسلامی و حل همه مشکلات در عرصه‌های مختلف به امنیت فراگیر و همه جانبه نیازمند است، از این روی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در صفی واحد و در کمال قدرت از استقلال، امنیت، منافع ملی و دستاوردهای عظیم ملت و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران صیانت کرده و با آمادگی کامل، خود را همواره جان‌فدا و پشتیبان آرمان‌های انقلاب، نظام اسلامی و مردم عزیز ایران می‌داند.

ماه من

زمانه می گذرد آنچه پایدار بود
به داوِ اول تاریخ، آن سخن باشد

به علم و بینش و انصاف می شود مشهور
کسی که در همه جا مثلِ ماه من باشد

9 فروردین 1402

پرنده می شوم و تا بهار می خوانم

ز من مپرس چرا بیقرار می خوانم
برای خاطر یار و دیار می خوانم

مرا سکوت زمستان نمی کند خاموش
پرنده می شوم و تا بهار می خوانم

هزار بار اگر دست غم گلوی مرا
دهد فشار ولی چون هَزار می خوانم

کمرخمیده از امواج تند توفانم
به یاد گم شده ای در غبار می خوانم

اگر چه باد به دستم ، بسان سرو آزاد
نرفته است سرم زیر بار می خوانم

غزل هدیه ی پیر درون و خوشحالم
همو سروده و با افتخار می خوانم

دلم ربوده نگاهِ نگارِ زیبایی
به شوقِ مردمِ چشمِ نگار می خوانم

اگرچه طارقم و شعله زیر خاکستر
قیام کرده و ققنوس وار می خوانم!

طارق خراسانی


16 اسفند 1401